میرطاهر موسوی در گفت‌وگو با آینده‌نگر از وضعیت خیریه‌ها در ایران می‌گوید
خیریه ها شبیه دولت شده اند اقتصادی

خیریه ها شبیه دولت شده اند

  بزرگنمايي:

فصل اقتصاد - موسوی می‌گوید: نهادهای خیریه تبدیل به سازمان‌های بوروکراتیک و بزرگی شبیه دولت شده‌اند و عمده منابع صرف هزینه‌های پرسنلی و اداری آن‌ها می‌شود؛ لذا به اصل هدف چندان رسیدگی نمی‌شود.
گفت وگو از لیلا ابراهیمیان/آینده نگر
سال‌ها با خیریه‌های بزرگی چون کهریزک و خیریه‌های کوچک کار کرده؛ حالا وقتی به گذشته نگاه می‌کند از مشکلات کار با خیریه‌های بزرگ می‌گوید و روزنه امید را در خیریه‌های کوچک جست‌وجو می‌کند. میرطاهر موسوی، استاد دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، بوروکراسی و عدم شفافیت را مشکل امروز خیریه‌ها می‌داند و معتقد است: در درون برخی از خیریه‌ها رگه‌هایی از پول‌شویی‌های مستقیم و غیرمستقیم دیده می‌شود. الیگارشی فاسد فامیلی و الیگارشی فاسد قدرت که خیریه‌ها را به محیط‌ بسته تبدیل می‌کند. موسوی می‌گوید: نهادهای خیریه تبدیل به سازمان‌های بوروکراتیک و بزرگی شبیه دولت شده‌اند و عمده منابع صرف هزینه‌های پرسنلی و اداری آن‌ها می‌شود؛ لذا به اصل هدف چندان رسیدگی نمی‌شود. 
* مسئولیت اجتماعی چیست و ضرورت پرداختن به این مفهوم در روزگار کنونی و جامعه ما چیست؟
مسئولیت اجتماعی گرچه در حوزه اقتصادی مطرح می‌شود، ولی بن‌مایه آن اجتماعی است و من از این ‌جهت خوشحال هستم که نشریه شما با هوشمندی بر این نکته تمرکز کرده است. مسئولیت اجتماعی یک تعریف مشخص دارد و این تعریف به طرق مختلف هم بازتاب داده‌شده است. من سعی می‌کنم در فضای اجتماعی و فضای جامعه‌شناختی بازتعریفی از مسئله اجتماعی داشته باشم و یک نوع توصیف و تفسیر، نمی‌خواهم بگویم متفاوت، ولی جامعه‌شناختی هم از مسئولیت اجتماعی را مطرح کنم. گفته می‌شود که مسئولیت اجتماعی چارچوب‌بندی اخلاقی و اجتماعی است که بر اساس آن،‌ همه در قبال جامعه و وظیفه‌ای که همه در برابر جامعه داریم، فعال باشیم. فعال شدن می‌تواند به افراد مربوط باشد، می‌تواند به گروه‌های مختلف اجتماعی مربوط باشد یا به سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی و غیردولتی و بخش خصوصی و بخش عمومی، مثل شهرداری‌ها، تأمین اجتماعی، شوراها و... پس در اصل تعریف عمومی آن این است که مسئولیت اجتماعی برمی‌گردد به تعهدات و چارچوب‌بندی که افراد، گروه‌ها یا سازمان‌ها در مقابل جامعه و مردم دارند. این تعریفی کاملاً دقیق است که ما با آن مشکلی نداریم و سرتاسر این تعریف را می‌پذیریم؛ ولی اگر بخواهم این مفهوم را وارد چارچوب اجتماعی کنم، اولاً می‌خواهم این ادعا را مطرح کنم که به‌جز اندکی از تاریخ زندگی بشر (اندکی که مربوط به دوره‌های اولیه زندگی بشر است) که به‌صورت گمنام و سردرگم زندگی می‌کردند، به‌محض این‌که انسان‌ها رو به حداقلی از انسجام و حداقلی از تشکل رفتند، موضوع مسئولیت اجتماعی در زندگی بشر مطرح شد. پس می‌توانیم این ادعا را بپذیریم که عمر مسئولیت اجتماعی، به نحوی با عمر بشر هم‌طراز و همزاد است. این همزادی ممکن است با یک‌فاصله کوتاه زمانی اتفاق افتاده باشد؛ ولی به‌هرحال ما از زمانی که بشر را در قالب تمدنی و یک زندگی جمعی شناختیم، از غار آمد بیرون و وارد محیط شد و زندگی جمعی، روابط متقابل اجتماعی را شکل داد، از همان زمان ما مسئولیت اجتماعی را داشتیم، الآن هم داریم، در آینده هم خواهیم داشت و به نظر می‌رسد که زندگی اجتماعی اساساً بدون مسئولیت اجتماعی امکان‌پذیر نیست. در دهه‌های اخیر این اتفاق افتاده است که مسئولیت اجتماعی چارچوب‌بندی حقوقی پیدا کند، تعریف شود، شاخص‌سازی شود، کمی از حالت کلی‌گویی، اخلاقی و فلسفی و کیفی، تبدیل شود به ابعاد کمی، عینی، قابل ‌لمس و قابل ‌برنامه‌ریزی در جوامع. این‌یک اتفاق بسیار مثبت است. مسئولیت اجتماعی کاملاً شبیه نظام هستی است. قوانین نظام هستی به ما نشان می‌دهد که نظام هستی تشکیل‌شده است از یک داده و یک ستانده یا به تعبیر دیگر، نظام هستی به‌طورکلی تشکیل‌شده است از دو مفهوم بخشش و دهش، ما امکان و مواهبی را از نظام هستی دریافت می‌کنیم. نظام هستی آن را به ما می‌بخشد و ما در مقابل، داد و دهشی را به نظام هستی داریم که آن‌ هم تربیت انسان‌های خلاق، ظهور انسان‌های خلاق، تکامل اجتماعی، تکامل فردی، تکامل زوایای مختلف زندگی انسان‌ها و خیر جمعی، این هم دهش ما در مقابل نظام هستی است در مقابل امتیازی که از نظام هستی اعطا می‌شود. اگر ما این چارچوب را در نظام هستی پذیرفتیم، آن را در محیط و جامعه بازبینی کنیم مشاهده می‌کنیم در محیط هم این بخشش و دهش کاملاً برقرار است. وقتی من می‌گویم جامعه، به بخش نرم‌افزاری جامعه اشاره می‌کنم؛ یعنی انسان‌ها، روابط اجتماعی، کنش متقابل، هنجارها، مشارکت، اعتماد، همبستگی، سرمایه اجتماعی و... تمام این‌ها که باهم جمع می‌شوند، جامعه را می‌سازد. وقتی به محیط اشاره می‌کنم، در اصل به بخش‌های سخت‌افزاری جامعه اشاره دارم. طبیعت، منابع فیزیکی و امکاناتی که در اختیار تمامی ما وجود دارد؛ لذا می‌توان گفت که در جامعه هم ما با یک نوع بخشش و دهش دمادم و پیوسته روبه‌رو هستیم که جامعه و محیط بخشش‌هایی را به‌تمامی انسان‌ها دارد و انتظار بازخورد را هم دارد. ازجمله بازخوردهایی که مورد انتظار جامعه است، همین عمل به مسئولیت اجتماعی است. شما که در جامعه زندگی می‌کنید، از مواهب مختلف آن استفاده می‌کنید. هر جامعه‌ای را در نظر بگیرید، در هر نقطه‌ای از این کره خاکی، سرمایه‌های مادی را در اختیار بشر قرار می‌دهد. سرمایه‌هایی فیزیکی و طبیعی را به‌طور جداگانه در اختیار بشر قرار می‌دهد که ازجمله آن‌ها، محیط‌زیست است، معدن است، جنگل و کوه است، دریا و آب است و منابع بی‌شمار دیگری که در قالب منابع فیزیکی در اختیار قرار می‌دهد یا منابع انسانی را در اختیار جامعه، شهروندان و افراد قرار می‌دهد. انسان‌هایی که می‌توانند کمک‌کار هم باشند یا این‌که در کنار سرمایه مادی، فیزیکی و انسانی، جامعه یک امتیاز بسیار با فضیلت و با شرافت بالایی در اختیار افراد خود قرار می‌دهد و آن‌هم سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی که شامل مشارکت، اعتماد، همبستگی، انسجام، حمایت اجتماعی است که می‌تواند همان مسئولیت اجتماعی باشد. درواقع جامعه این‌ها را بخشش می‌کند به انسان‌ها که قوام یابد و بتواند سعادت را به آغوش بکشد.
*مسئولیت چه کسی در مقابل چه چیزی؟
مسئولیت اجتماعی اولاً باید موجب هم‌افزایی در جامعه شود. هم‌افزایی اجتماعی، هم‌افزایی اقتصادی، هم‌افزایی اعتماد و همچنین موجبات توسعه را فراهم کند. مهم‌ترین وظیفه مسئولیت اجتماعی، دست‌گیری و حمایت از یکدیگر، باز توزیع ثروت و باز توزیع منابع مختلف در جامعه است. اگر مسئولیت اجتماعی کمک کرد به باز توزیع منابع مختلف و به‌ویژه ثروت، ما می‌توانیم به عدالت هم نزدیک شویم و بگوییم منابع توزیع‌شده، پس مسئولیت اجتماعی اتفاق افتاده است. اگر در جامعه‌ای می‌بینیم روند باز توزیع منابع و ثروت محقق نمی‌شود، می‌توان فهم کرد که مسئولیت اجتماعی شکل نگرفته است.
*پیش‌نیاز آن چیست؟
به اعتقاد من، مسئولیت اجتماعی ارتباط معناداری دارد با دو مفهوم: میزان آزاد بودن جوامع و پایبندی آن جامعه به قانون و شفافیت؛ و دیگری اندازه قابل‌قبول سرمایه اجتماعی بین شهروندان، یعنی هر چه جامعه آزادتر و قانونمند و شفافیت در جنبه‌های مختلف باشد، از سوی دیگر هر چه میزان سرمایه و اعتماد اجتماعی بالا باشد، مسئولیت اجتماعی می‌تواند در آنجامعه جدی‌تر و بیشتر محقق شود.
*خیلی ‌ ها معتقدند که مسئولیت اجتماعی در ایران بیشتر به شعار لوکس شرکت ‌ ها مبدل شده؛ ما کجای این مفهوم اجتماعی، اقتصادی و انسانی قرار داریم؟
شما با اغماض و با مثبت‌اندیشی گفتید که مسئولیت اجتماعی تبدیل‌شده به یک پدیده لوکس. من از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعی می‌توانم بگویم که در مواردی تبدیل به یک پدیده نیمه‏مبتذل و درعین‌حال زمینه‌ساز شیوع رانت‌خواری‌های پنهان و هدایت منابع به‌صورت غیرعادلانه و ناشفاف تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شده است؛ یعنی یک نوع ادامه مسیر رانتی است، البته در بعضی از موارد، نه تمام موارد. من نمی‌خواهم مطلق‌انگاری کنم؛ در جامعه ما به نظر می‌رسد که مسئولیت اجتماعی تبدیل به تبی شده، تبدیل به یک کلمه زیبا یا به قول شما تبدیل به یک پدیده لوکس شده که همه از آن نامی بیاورند، در نامه‌ها بنویسند، در احکام اداری بنویسند؛ ولی عملاً این‌که در ایران چقدر منابع وجود دارد، چقدر از این‌ها باید در قالب مسئولیت اجتماعی باز توزیع شود و چه میزان از توزیعی که می‌شود، صحیح و در مجاری خوداست، محل تردید جدی است. در ایران باز توزیع ثروت در قالب مسئولیت اجتماعی، اولاً بسیار حداقلی است، ثانیاً بسیار ناشفاف است، ثالثاً نظام و قانونمندی خاصی ندارد و رابعاً هم که با تعبیر عامیانه در ایران از نوع التماسی است؛ یعنی من و شما باید برویم از دستگاهی التماس و اصرار کنیم و آن‌هم از باب صدقه دادن، کمکی کند. بعد هم می‌بینیم که در این کمک‌ها، اشکالات دیگر و فساد اداری هم به وجود می‌آید. باز در اینجا تأکید کنم که منظور من به‌صورت مطلق نیست؛ البته در مواردی هم ممکن است که مسئولیت اجتماعی در ایران درست انجام شود؛ ولی مشکل ما الآن این است که میزان آورده‌ای که مسئولیت اجتماعی می‌تواند در گستره ملی داشته باشد، چقدر است؟ نمی‌دانیم. واقعاً مشخص نیست که شرکت‌ها، مؤسسات، دولت و بخش‌های مختلف عمومی، چه حجمی از مسئولیت اجتماعی را باید ایفای تعهد کنند و مشخص نیست که این حجم به‌صورت کمی شده، چه میزانی است. چقدر از این‌ها باز توزیع می‌شود؟ مشخص نیست.
*این «نمی ‌ دانیم» و «مشخص نبودن»، ریشه در چه چیزی دارد؟
چون جامعه ما، جامعه شفافی نیست. چون جامعه ما از بی‌قانونی و بی‌قاعدگی و تفوق و برتری روابط و روابط پنهان و روابط رانتی و اقتصاد سیاسی نفتی بر روابط آشکار، شفاف و تعامل سالم اقتصادی اداره می‌شود؛ لذا در جامعه‌ای که ناشفاف است، شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که مسئولیت اجتماعی شفاف باشد. وقتی یکی از دست‌اندرکاران اصلی مجلس، از نمایندگان ذی‌ربط مجلس، می‌گوید در ایران هیچ‌کس نمی‌داند که ما چقدر نفت می‌فروشیم؛ یعنی وقتی وزارت نفت، کمیسیون برنامه‌وبودجه و کمسیون انرژی اطلاعات خود را روی‌هم می‌ریزند، معلوم نیست که چقدر نفت فروخته می‌شود. چه کسانی این‌ها را می‌فروشند. درآمدش چقدر است. چقدر از این درآمد قرار است به مسئولیت اجتماعی اختصاص یابد. وقتی آن‌یکی ناشفاف است، این هم ناشفاف است. شما در ایران چند شرکت دارید که دو دفتری نیستند؟! بالای 90 درصد شرکت‌های ایران دو دفتری هستند. یک دفتر واقعی دارند که دیدن آن با کرام‌الکاتبین است. یک دفتر غیرواقعی دارند که در اختیار دارایی است؛ لذا می‌بینید که کارمندهای کشور بیش از دو برابر طلافروش‌های کشور مالیات می‌دهند. کارمندان از بخش خصوصی و تجار بیشتر مالیات می‌دهند؛ یعنی مسئولیت اجتماعی کارمندان حداقل حقوق‌بگیر کشور، بسیار جدی‌تر عمل می‌شود تا تجار و شرکت‌ها و سازمان‌ها و خود دولت. ناشفاف بودن و اقتصاد رانتی بزرگ‌ترین مسئله ما است.
*نکته‌ای که شما اشاره کردید این بود که مسئولیت اجتماعی الآن از بعد اخلاقی، فلسفی و کیفی به سمت کمی و قابل‌لمس حرکت می ‌ کند؛ درواقع این مسیر تکامل، بعد نظارتی و حقوقی چقدر موردتوجه بوده است؟
طرح موضوعی به نام مسئولیت اجتماعی و مکلف شدن نهادی و قانونی و رسمی افراد، گروه‌ها و سازمان‌هایی که درآمد رسمی در کشور دارند، به ایفای تعهدات مسئولیت اجتماعی، یک مفهوم جدید در بعد از جنگ جهانی دوم است یا حتی می‌توانیم بگوییم که مربوط به دو سه دهه اخیر است. در ایران این مفهوم شاید کمتر از یک دهه است که به‌طورجدی مطرح‌شده است؛ لذا از حیث این‌که ما در ایران در این زمینه هنوز توسعه کافی پیدا نکرده‌ایم واقعیت است؛ اما از یک‌جهت هم جای خوشحالی است که به‌هرحال این موضوع وارد چارچوب برنامه‌ریزی، فضای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی شده و الآن خیلی ضعیف و پر اشکال است ولی امیدوار هستیم که این اشکالات تدریجاً و گام‌به‌گام بهبودیافته به سمت شاخص‌های کمی و کیفی مسئولیت اجتماعی در ایران حرکت کنیم؛ اما اگر بپرسید که الآن در ایران منابع مسئولیت اجتماعی کجا است، فعلاً نه آیین‌نامه‌ای دارد، نه ضوابط و قانون خاصی دارد، ضمن این‌که به‌صورت پراکنده ولی با احساس مسئولیت بالا در بین شهروندان وجود دارد. دو اشکال دارد. یکی این‌که اصلاً معلوم نیست که این منابع چقدر است. کمیت این منابع چگونه است، N +1 است n +20 یا n +50 است. عدد معلوم نیست. نظام توزیع این منابع چگونه است. آیین‌نامه و مقررات این به چه شکل است؛ لذا یک خیریه می‌رود اصرار و التماس می‌کند و خدا و پیغمبر و قبر و قیامت را پیش می‌کشد تا آقای مدیرعامل 5 میلیون تومان کمک می‌کند که این 5 میلیون تومان چقدر از عدد واقعی است، ما نمی‌دانیم. با چه منطقی به این خیریه پول داده و به خیریه‌های دیگر نداده، معلوم نیست؛ لذا لازمه مسئولیت اجتماعی در ایران، چند اقدام است. یکی این‌که در زمینه تدوین قانون برای مسئولیت اجتماعی کار منسجمی صورت بگیرد. آیین‌نامه‌های لازم در این زمینه به‌صورت شفاف نوشته شود یک شورای سیاست‌گذاری فراگیر برای جمع‌بندی و توزیع منابع تشکیل شود که محل چالش‌برانگیز همین است که جای این شورای سیاست‌گذاری کجا است. از دیدگاه من این شورای سیاست‌گذاری قطعاً و یقیناً باید بیاید در عرصه عمومی توسط مردم و نهادهای عرصه عمومی برنامه‌ریزی شود؛ یعنی منابعی که دولت و اشخاص و گروه‌ها و سازمان‌ها، باید در قالب مسئولیت اجتماعی تخصیص دهند، مشخص شود. یک شورای سیاست‌گذاری هم این سمت در عرصه عمومی تشکیل شود و بر اساس استحقاق، اولویت و نوع فعالیت‌هایی که در جامعه توسط نهادهای مدنی، نهادهای داوطلبانه، سازمان محیط‌زیست، نهادهای خیریه، آموزش‌وپرورش، کتابخانه‌ها، سینماها و فرهنگ‌سراها انجام می‌گیرد، احصا شود و بر اساس سهمی که در فعالیت اجتماعی دارند، این منابع توزیع شود. پیشاپیش ما می‌پذیریم که منابعی که استحصال خواهد شد، پاسخ‏گوی نیاز این گستره نیست؛ ولی همین‌که همین منابع محدود در یک نظم عادلانه‌تری و به‌صورت شفاف توزیع شود و سالیانه هم گزارش تخصیص منابع ناشی از مسئولیت اجتماعی داده شود و سازمان‌ها موظف باشند که گزارش دهند که این منابع را به چه مصارفی رساندند پیشرفت مهمی است.
در ایران، منابع مبلغ پایه ناشی از مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها و شرکت‌ها معلوم نیست. روش توزیع آن‌هم معلوم نیست. گیرندگان هم هیچ گزارشی نمی‌دهند که به چه مصارفی رساندند. پولی را می‌گیرند و عملاً بازخوردی نداریم که آیا این کتابخانه ساخته شد؟. آیا این طرح فضای سبز اجرا شد. آیا رسیدگی به دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل انجام شد؟. آیا این مبالغ در اختیار سالمندان قرار گرفت؟. آیا این مبالغ در اختیار معلولین قرار گرفت؟. آیا این مبالغ در اختیار نیازهای واقعی این‌ها قرار گرفت یا در اختیار نیازهای فرعی نهادهای دریافت‌کننده قرار گرفت؟ این نکته هم خیلی مهم است. الآن نهادهای خیریه در مواردی، خودشان تبدیل به سازمان‌های بوروکراتیک و بزرگی شبیه دولت شده‌اند و عمده منابع صرف هزینه‌های پرسنلی و اداری آن‌ها می‌شود؛ لذا به اصل هدف چندان رسیدگی نمی‌شود. بخش عمده‌ای از پول‌هایی که دریافت می‌شود، خرج مدیران و کارکنان و لجستیک مؤسسات و نهادها یا NGOها می‌شود یا در جاهای خارج از اولویت تعریف‌شده هزینه می‌شود. مثلاً پول را می‌گیرند برای توانمندسازی معلولین؛ ولی با آن تجارت می‌کنند و ضرر می‌کنند. بدهکار هم می‌شوند و هیچ جا هم ثبت نمی‌شود. پول را می‌گیرند برای سالمندان؛ ولی خرج پرسنل می‌شود و مسائلی شبیه به این.
* آبان ماه سال 96، رئیس کمسیون اقتصادی در خصوص عدم شفافیت اقتصادی 7 هزار خیریه هشدار داده بودند. در حال حاضر خیریه ‌ ها در ایران چه وضعیتی دارند؟
مسئولیت اجتماعی اساساً محدود به دولت نیست، محدود به افراد نیست، محدود به سازمان‌ها و گروه‌های خاص نیست. با تبیینی که در ابتدای صحبت‌هایم داشتم، هر کس از منابع جامعه و محیط و از بخشش جامعه استفاده می‌کند، مسئولیتی هم در مقابل جامعه دارد؛ لذا در جامعه هر کسی که دریافت‌ها یا منابعی دارد می‌تواند در مسئولیت اجتماعی دخالت کند، چون مالیات و خمس و احیاناً زکات می‌دهد که در این صورت دارد مسئولیت اجتماعی خود را درحدودی انجام می‌دهد؛ اما سازمان‌ها و دولت و نهادهای بزرگ و شرکت‌هایی که برایشان تعیین‌شده که در حوزه مسئولیت اجتماعی درصدی را اختصاص دهند به امور توسعه اجتماعی و فرهنگی؛ لذا همه باید در این زمینه دخالت داشته باشند. دولت در میانه مسئولیت اجتماعی ایستاده. مردم، شرکت‌ها، سازمان و همه ما در این میانه قرار گرفتیم. به نظر می‌رسد که همگی ما در حوزه مسئولیت اجتماعی ایستادیم و سهم داریم. مثلاً یک کارمند مثل من و شما مالیات می‌دهد و گاهی هم در خیریه‌های محیط خودش همکاری می‌کند و به این شکل مسئولیت اجتماعی خود را انجام می‌دهد؛ ولی شرکتی که گردش مالی آن سالی 2 هزار میلیارد، 10 هزار میلیارد یا 100 هزار میلیارد است، مثل پتروشیمی یا شرکت‌های نفتی و گازی و بسیاری از شرکت‌های بزرگ، استارت‏آپ‌هایی که در کشور هستند، مثل اسنپ و تبسی که خدا می‌داند که این‌ها چه درآمدهای نجومی دارند و چطور ثبت می‌شود و چه کسانی سهام دارند و اطلاعاتی در مورد ایشان نیست و یا ناشفاف است، باید در حوزه مسئولیت اجتماعی وارد شوند و آن‌ها را موظف کرد که اولاً درآمدشان شفاف شود، ثانیاً بخشی از درآمد خود را در قالب مسئولیت اجتماعی برای کمک به بازتوزیع ثروت در جامعه اختصاص دهند و در یک ‌کلام در پاسخ به سؤال شما، مسئولیت اجتماعی خاص دولت نیست بلکه عمومیت دارد برای دولت و بخش‌های خصوصی و عمومی و گروه‌هایی که از منابع جامعه استفاده می‌کنند. به‌هرحال کسانی که ثروت‌آفرینی می‌کنند از محل آب‌وخاک این سرزمین ثروت تولید می‌کنند؛ لذا باید بخشی از ثروت خود را در قالب مسئولیت اجتماعی هزینه کنند، گرچه الآن در ایران فضایی شکل‌گرفته که شرکت‌های بزرگ، خیریه‌هایی را هم تأسیس می‌کنند که در بخش بعدی به آن می‌پردازم.
* اگرچه مسئولیت اجتماعی در ایران سابقه یک‏دهه ‌ ای دارد؛ ولی به‌هرحال تاریخ خیریه ‌ ها طولانی است. در شرایط حاضر خیریه ‌ ها در ایران چه وضعیتی دارند و افراد با چه چشم ‌ انداز و هدفی وارد این حوزه می ‌ شوند؟
به نظر می‌رسد که در ایران هزاره‌های قبل، موضوع خیر و نهادهای خیریه در آتشکده‌ها، معابد، در خانه‌های مردم و محیط‌های عمومی رایج بوده و بعد از اسلام هم در قالب سنت‌های وقف، خمس، زکات، مساجد، حسینیه‌ها، هیئت‌های مذهبی، صندوق‌های قرض‌الحسنه رایج بوده است و طی دهه‌های اخیر تأسیس مؤسسات خیریه یا نهادهای مردمی غیردولتی جاافتاده است. قبل از این‌که وارد این بحث شوم، می‌خواهم نقدی به نهاد وقف داشته باشم. جا دارد که در ایران یک پژوهش جامع و ملی و بنیادین در این خصوص صورت بگیرد که سنت وقف چه کارکردهایی داشته، چه فرصت‌هایی را تولید کرده و الآن چه چالش‌هایی دارد. به اعتقاد من و با توجه به تجارب اندکی که در این زمینه‌ها دارم، نهاد وقف در ایران چندان در تراز وضعیت اجتماعی ما نیست. به نظر می‌رسد که نهاد وقف در بخش بخشش و دهش عقب است. اوقاف در ایران کاملاً خاص گرا است و از عام‌گرایی، به عذر این‌که باید وثق به وقفیت خود باقی بماند، پرهیز می‌کند؛ لذا بسیاری از کدهای وقف و بسیاری از منابع وقف یا حبس شده و راکد مانده یا صرف منابعی می‌شود که چندان ضرورت ندارد و ضرورت تاریخی خود را ازدست‌داده است. به‌طور مثال در دوره جنگ در گفت‏وگویی شد از این‌که ما چگونه می‌توانیم از وقف برای جنگ استفاده کنیم. مدیر سازمان اوقاف می‌گفت، ما هیچ منبعی نداریم. اگر در جایی روضه حضرت رقیه برگزار شود و در این روضه کسانی بیایند و کفش‌هایشان گم یا دزدیده شود، ما موقوفه‌ای داریم که گفته است فقط دمپایی‌ها و کفش‌های گم‌شده روضه حضرت رقیه، از این محل تأمین شود یا مثلاً وقف کرده است که نمک غذای عاشورای این پنج روستا را از این محل بدهیم؛ درحالی‌که آن پنج تا روستا در اثر مهاجرت از بین رفته‌اند. این‌ها مثال‌های بسیار کوچکی بود. خیلی از عناوین وقف، کارایی خود را ازدست‌داده است. واقعاً باید پژوهشی در این زمینه انجام شود. حتی این پژوهش را دانشگاه‌ها و حوزه‌ها به‌صورت مشترک انجام دهند و مطالعه کنند که وقف چقدر در خدمت مسئولیت اجتماعی است و چگونه می‌توان سنت وقف را به مسئولیت اجتماعی پویا نزدیک کرد. مسئولین اوقاف یا مسئولان دیگری که در زمینه اوقاف نقش نظارتی دارند، به این فکر بیفتند که با حفظ اصول فقهی و شرعی بتوان پژوهشی کرد و راه‌کارهای پویا شدن سنت وقف در ایران را دنبال کرد؛ اما در ارتباط با خیریه‌ها، آماری نداریم.
*چرا؟
در ایران سرشماری دقیقی از خیریه‌ها به‌صورت منظم و سالیانه انجام و منتشر نمی‌شود. مرکز آمار در دوره‌ای کارهایی را انجام داد؛ ولی بعد تعطیل شد. ما الآن نمی‌دانیم که چه تعداد خیریه در ایران داریم. این‌ها در چه بازه زمانی تأسیس شدند. چند مورد این‌ها فعال و چند مورد راکد هستند. تنوع آن را هم نمی‌دانیم؛ لذا وقتی جست‏وجو می‌کنید، از 7 هزار و 18 هزار و 22 هزارتا 28 هزار آمار دارید که به نظر من هیچ‌کدام هم قابل ‌اتکا نیست؛ بنابراین ما یک نقص اطلاعات و شفافیت آماری داریم. نکته دوم که به این عدم شفافیت کمک می‌کند، این‌که بخش عمده‌ای از فعالیت‌های خیریه در ایران خارج از چارچوب‌های حقوقی و به‌صورت غیررسمی و توافقی انجام می‌شود. اگر موضوع مسئولیت اجتماعی نظام‌مند شود، آنگاه همین‌ها هم تشویق به ثبت رسمی می‌شود. چون می‌توانند از مواهب مسئولیت اجتماعی بهره‌مند شوند.
*چالش اصلی درباره خیریه‌ها چیست؟
اول این‌که در ایران خیریه‌ها همیشه نقش سازنده داشتند و الآن هم بسیاری از این‌ها نقش سازنده دارند. به دلیل این‌که جامعه ایران هیچ‌گاه از یک دولت رفاه فراگیر برخوردار نبوده است. چه در دوره قاجاریه، چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی، ما از یک دولت رفاه به معنای فراگیر و چارچوب‌مند و قابل دفاع برخوردار نبودیم. پیشرفت‌های خوبی داشته‌ایم ولی هنوز خیلی شکاف‌ها و مشکلات و فاصله‌ها داریم تا ادعا نماییم دولت رفاه در ایران مستقرشده است.
اگر بگوییم 70 میلیون از جمعیت ایران یارانه می‌گیرند پس دولت رفاه مستقر است، این کاملاً بی‌راهه رفتن است. و نشان‌دهنده آن است که در جامعه ایران فقر و محرومیت و نابرابری در شرایط کاملاً نامطلوبی است؛ لذا به این دلیل که ما همیشه در ایران نقص استقرار دولت رفاه داشتیم، خیریه‌ها نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای داشتند. بخش‌هایی از نابرابری‌ها در روندهای جاری جامعه، توسط نهادهای خیریه متعادل می‌شود، کاهش می‌یابد و نهادهای خیریه واقعاً بخش‌هایی از نیازها و آلام مردم را پاسخ می‌دهند. نکته دیگری که می‌توانم در ارتباط با خیریه‌ها مطرح کنم، این است که جامعه ما همیشه با بدآمدهای جمعی، سوانح و بلایای مختلف روبه‌رو بوده است. از سی‌ودو سانحه و بلایایی که در زندگی بشری مطرح می‌شود، چهارده پانزده مورد آن در ایران رخ می‌دهد. جنگ، سیل، زلزله، صاعقه، خشک‌سالی، ریز گردها و بحران‌های اقلیمی، محیط‌زیستی. در این بلایا و گرفتاری‌های مختلفی که در جامعه رخ می‌دهد، نقش خیریه‌ها بسیار مؤثر و چشم‌گیر است. در سوانحی مثل سیل و زلزله که هر از گاهی در ایران رخ می‌دهد، مشخص می‌شود چه میزان این نهادها کمک‌کننده هستند و چقدر نقش تعیین‌کننده دارند و بار دولت را سبک می‌کنند.
*البته انتقادی هم به وضعیت دولت می‌شود که دولت نباید بار خودش را به دوش ملت بیندازد.
در جامعه ایران، نابرابری در شرایط بسیار نگران‌کننده‌ای است و در حال حاضر در یکی از نابرابرترین وضعیت‏های اقتصادی طی چندین دهه گذشته هستیم و نقش خیریه‌ها در تعدیل خفیف این نابرابری‌ها، نقش انکارناپذیری است؛ اما ازیک‌طرف هم کارکرد این خیریه‌ها، موجب بی‌مسئولیتی هرچه بیشتر سازمان و نهادهای دولتی مسئول می‌شود؛ یعنی بار و تکلیف خود را بر دوش خیریه‌ها می‌گذارند. این کارکرد پنهان خیریه‌ها است. کارکرد آشکار خیریه‌ها این است که در سهم، وسع و توانایی خود به تعدیل و کاهش آلام کمک می‌کنند؛ ولی از طرف دیگر، گویا نهادهای دولتی سهم و نقش خود را فرعی و به‌صورت «آقابالاسر بودن» می‌دانند. حتی خودشان را به‌عنوان نهاد بالادستی مدعی می‌دانند. دیدید که در سیل چند سال قبل خوزستان و لرستان، در زلزله کرمانشاه و در بخش‌های دیگر، دولت نه‌تنها وظایف خودش را به حد کافی انجام نداده است بلکه هنوز هم خیلی از مشکلات مربوط زلزله و سیل چند سال قبل حل‌نشده و هنوز بخشی از خانواده‌ها بی‌خانمان هستند و سروسامان نگرفتند؛ ولی دولت از همان روز اول یقه خیریه‌ها را گرفت و شروع کرد به اذیت، سختگیری کردن و فشار آوردن به خیریه‌ها؛ یعنی نه‌تنها قدرشناسی نیست بلکه طلبکار بودن از خیریه‌ها است. این کارکرد پنهان خیریه‌ها است که شما کار دولت را انجام‌دهی و به دولت بدهکار هم باشی و دولت خودش را آقابالاسر تو بداند. یادم نمی‌رود که وزیر کشور در ماجرای سیل خوزستان و لرستان بخشنامه داد که نیروی انتظامی به هر که تحت عنوان خیریه آمد، اجازه ورود به منطقه ندهد. این‌ها باید مجوز بگیرند. خود ما در قالب یک نیروی داوطلب می‌خواستیم برویم سمت گمیشان و منطقه بندر ترکمن و پل‌دختر؛ ولی اجازه نمی‌دادند و رفتیم از طریق هلال‌احمر، تحت عنوان کارمند هلال‌احمر و با ماشین هلال‌احمر رفتیم آنجا که بتوانیم برای مردم کار کنیم؛ یعنی دولت نه‌تنها وظایف خودش را انجام نمی‌دهد بلکه در مقابل گروه‌های داوطلب و خیریه‌ها همیشه سعی می‌کند دست بالاتر را داشته باشد. من اعتبار و ارزش کار خیریه‌ها را گفتم و می‌خواهم بگویم که در این وضعیت نابسامان اجتماعی و اقتصادی، در این وضعیت تشدید شده نابرابری، در بلایا و حوادثی که پیش می‌آید، وجود خیریه‌ها، واقعاً یک وجود بسیار پرنعمت و بسیار ارزشمند است که کمک می‌کند بخشی از مشکلات ایران حل شود.
*نقاط ضعف آن‌ها چیست؟
خیریه‌ها و نهادهای خیریه در ایران، چالش‌هایی هم دارند:
اول: این‌که اساساً در ایران خیریه‌ها در جای خودشان نیستند. چون ازنظر منطق اجتماعی خیریه‌ها جزو نهادهای غیردولتی و NGO هستند و در عرصه عمومی قرار می‌گیرند، نه در عرصه حاکمیتی. متأسفانه در ایران خیریه‌ها یا GO هستند؛ یعنی عملاً غیردولتی نیستند و دولتی هستند یا آن‌چنان تحت سیطره روش‌ها و مناسبات بوروکراتیک شبیه دولت هستند که و در مواردی نمی‌توانند بدون اجازه دولت آب بخورند. اگر کسی بخواهد اضافه شود، دولت باید نظر بدهد. اگر کسی بخواهد کم شود، دولت باید نظر بدهد. هیئت امنا را عملاً دولت باید تعیین کند، هیئت مدیره هم به همین ترتیب (البته در مواردی بعضی مؤسسات خیریه راه‌های دور زدن را مسلط هستند و در عمل خودمختار و بدون نظر مردم و نظارت واقعی عالیه اداره می‌شوند). بهزیستی به مراکز نگهداری سالمندان یا معلولین یارانه‌ای می‌دهد که یک‌چهارم، یک‌پنجم یا یک‌ششم هزینه واقعی آن سالمند است؛ ولی دخالت‌های فراوان و کم ثمر می‌کند. عملاً می‌بینید که خیریه‌ها وابسته به دولت و دنباله آن شدند. این ‌یک خطای تاریخی است که خیریه‌ها در جای خود و در عرصه عمومی نیستند. یا در عرصه حاکمیتی هستند یا دنباله عرصه حاکمیتی. این‌یکی از آسیب‌های حوزه خیریه‌ها است.
دوم: این‌که بخش محدودی از خیریه‌ها غیرواقعی هستند. این‌ها بیشتر برای پول‌شویی یا برای بهره‌برداری‌های سیاسی یا برای بهره‌برداری‌ها و سوءاستفاده‌های اقتصادی تشکیل شدند و بعضاً روی کاغذ هستند. پس یکی از آسیب‌ها هم غیرواقعی بودن تعدادی از خیریه‌ها به‌منظور پول‌شویی، به‌منظور بهره‌برداری‌های سیاسی، به‌منظور بهره‌برداری‌های اقتصادی و روشن‌تر به‌منظور فرار مالیاتی تشکیل می‌شوند. می‌بینید که یک شرکت دارد کار می‌کند و هفت هشت خیریه هم تأسیس کرده است و زمانی که وارد جزئیات کار این‌ها می‌شوید، نه تمامی آن‌ها؛ اما در مواردی برخورد می‌کنید به فرار مالیاتی، پول‌شویی و رانت‌خواری و سوءاستفاده از قدرت و نهاد سیاسی و اقتصادی.
سوم: آسیب دیگری که در حوزه‌های خیریه‌ها داریم، ناپایداری و کوتاه‌مدت بودن عمر خیریه‌ها است. شما نمی‌توانید در ایران یک خیریه را نشان دهید که 200 سال یا 100 سال سابقه داشته باشد. تقریباً بالاترین عمری که خیریه‌ها به‌عنوان یک‌ نهاد در ایران دارند، حدود 50 سال است، کمتر از 50 سال. بسیاری از خیریه‌هایی که در این 50 سال تأسیس شدند، از بین رفتند، تعطیل یا منحل شدند یا فعالیت نمی‌کنند؛ لذا ناپایداری در خیریه‌ها و کوتاه‌مدت بودن عمر خیریه‌ها یک چالش است.
چهارم: این‌که در ایران یک ‌نهاد فراگیر در عرصه عمومی که بتواند خیریه‌ها را متشکل کند، وجود ندارد؛ یعنی شورای سیاست‌گذاری نهادهای خیریه که از خود این‌ها تشکیل شود، بر کار خود این‌ها نظارت کند، اصطلاحاً یک اتحادیه یا سندیکا و شورایی ایجاد شود که به‌جای دولت، این شورا مجوز بدهد. بر کار این‌ها هم نظارت کند. چنین نهادی وجود ندارد؛ لذا خیریه‌ها یک مجوز از دولت می‌گیرند و بعد رها هستند. اگر درست کار کنند که باعث قدردانی است و اگر درست هم کار نکنند، هیچ‌وقت معلوم نمی‌شود تا این‌که یک جایی کارشان به دادگاه برسد و معلوم شود که خطا کردند.
پنجم: مسئله دیگری که وجود دارد، عدم شفافیت است. بسیاری از خیریه‌ها منابع درآمدی و هزینه‌های خود را به‌صورت ترازهای سالیانه منتشر نمی‌کنند. الآن خیریه بزرگی در ایران وجود دارد که عمر 50 ساله هم دارد. در این 50 سال یک ‌بار هم تراز خود را منتشر نکردند. خیلی هم می‌گویند که ما مردمی هستیم؛ درحالی‌که این کار، ضد مردمی است. علاوه بر این، چنین نهادهایی از شکافی که بین دولت و ملت وجود دارد و بی‌اعتمادی که مردم به نهادهای دولتی دارند، خوب استفاده و بهره‌برداری می‌کنند. با این عنوان که ما مردمی هستیم، منابع خوبی دریافت می‌کنند و هیچ موقع هم شفاف نیست و در بعضی از خیریه‌های بزرگ، ما با یک الیگارشی خانوادگی و یک الیگارشی محفلی و باندی بسیار بسته‌ای روبه‌رو هستیم که اساساً نحوه ورود افراد در این مؤسسات معلوم نیست و می‌بینید که در یک مؤسسه خیریه، هیئت امنا و هیئت مدیره اکثریت قریب به‌اتفاق، پدر و فرزند و داماد باجناق و بستگان و شرکای تجاری یکدیگر هستند. معلوم نیست که معیار انتخاب افراد اصلی کدام است؟ همه از بین فامیل و یا از افراد هم محفل خودشان هستند؛ لذا عدم شفافیت مدیریت و عضویت افراد در این خیریه‌ها وجود دارد و میزان قابل‌توجهی از فساد مالی، اداری، پول‌شویی و غیره قابل رهیابی است ولی عملاً هیچ‌گونه نظارت صحیحی وجود ندارد.
ششم: تشکیل نهادهای رسمی سازمانی یا شبه‏حکومتی با هدف خیریه؛ در یک دو پایان‌نامه دانشجویی پرسش محوری ما این بود که کمیته امداد و رابطه‌اش با خیریه‌ها در کشور چیست. این‌یک چالش بزرگ است و شاید در کف جامعه زیاد مشهود نباشد. در ابتدای انقلاب چند نفر با حکم رهبر انقلاب مأمور شدند که به امور فقرا رسیدگی کنند. در اصل یک کار خیریه‌ای وNGO بود. این‌ها الآن تبدیل شدند به یک سازمان بسیار عریض و طویل که بخش عمده‌ای از منابع خود را هم از حکومت می‌گیرند و هزینه‌کردها نیز هم خیلی در چارچوب‌های دیوان محاسباتی نیست. نمی‌خواهم بگویم خلاف یا سوءاستفاده است، ولی چارچوب‌مند نیست و رقیب دولت هستند. اگر بنا بوده که این‌ها دولت باشند، پس چرا یک ‌نهاد انقلابی شدند؟! اگر نهاد انقلابی و خیریه هستند، چرا از دولت بودجه می‌گیرند. به‌مرور هم که قدرت کسب کردند و گفتند که بهزیستی را به ما بدهید، وزارت رفاه را به ما بدهید. الآن عملاً در این دولت، بهزیستی و وزارت رفاه و تمام سازمان‌های حمایتی در اختیار مدیران کمیته امداد است؛ یعنی تمام مدیران کلیدی از کمیته امداد آمدند و کمیته امداد دولت را هم گرفته است. آیا کمیته امداد حاکمیت است، NGO است، خیریه است یا چیست؟!
هفتم: در حوزه خیریه‌ها و کمیته امداد یک چالش جدی داریم که در توانمندسازی افراد تحت پوشش ناموفق بودند؛ یعنی افراد را همین‌طور نیازمند مانده‌اند و تا سی، چهل سال به این‌ها کمک کردند و حالا فرزندان این‌ها آمدند؛ یعنی این چرخه دارد تکرار می‌شود. روند توانمندسازی یا میزان خروج توان‌خواهان از پوشش هیچ موقع شفاف نیست که ما ببینیم بعد از انقلاب چه تعداد از فقرا را توانستیم توانمند کنیم که دیگر بی‌نیاز شوند. به‌صورت شعاری حرف‌هایی زده می‌شود؛ ولی آماری وجود ندارد. خیریه‌ها هم همین ضعف را دارند، کمیته امداد هم این ضعف را دارد. به‌طورکلی خیریه‌ها، نقص در توانمندسازی واقعی دارند.
هشتم: چالش دیگری که در حوزه خیریه‌ها داریم، نقص در هستی‌شناسی و مسئله‌شناسی در جامعه است؛ لذا می‌بینید که هستی و مسئله اصلی نیاز جامعه در بخشی از خیریه‌ها توجه کافی نمی‌شوند. مطالعه نمی‌کنند، و می‌بینید که در یک حوزه خیریه‌های متعدد و موازی تأسیس می‌شود؛ ولی در حوزه‌ای که بسیار ضروری است، فعالیتی وجود ندارد. موازی‌کاری‌های فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد توزیع خیریه‌ها با نوع نیاز جامعه متناسب نیست. عناوین فعالیت خیریه‌ها با عناوین نیاز جامعه هم‌پوشانی کافی ندارد. در بعضی حوزه‌ها کاملاً متراکم هستند و در زمینه‌هایی کاملاً خالی است.
نهم: نکته دیگری که لازم است تأکید شود، فقدان سیاست‌گذاری و نهاد سیاست‌گذار فراگیر برای خیریه‌ها، آن‌هم در قالب عرصه عمومی و در قالب یک اتحادیه یا شورای سیاست‌گذاری است که بتواند تأسیس مؤسسات خیریه، فعالیت مؤسسات خیریه و نظارت بر آن‌ها را انجام دهند و دولت در این زمینه به‌جز نظارت عالیه و ارشادی خیلی دخالت نکند.
* چقدر در حوزه عمل به داوطلبان خیر آموزش داده می‌شود؟
اجازه دهید چالش دهم را به همین سؤال شما اختصاص بدهم، در بسیاری از فعالیت‌های خیریه با آسیبی روبه‌رو هستیم، این‌که خیریه‌ها آموزش‌های تخصصی و حرفه‌ای لازم را ندیدند؛ لذا خدمات غیرحرفه‌ای و احساسی فراوان ارائه می‌شود و خدمات غیرحرفه‌ای و البته از نوع احساسی ازقضا لطمه قابل‌توجه به دنبال دارد. این‌که به کودک کار، کودک خیابان، زن بدسرپرست، سالمند، بیمار روان‌پریش، حاشیه‌نشین، فرد یا خانواده‌ای که دچار پدیده فقر و نابرابری است، اگر خدمات حرفه‌ای ندهید، ممکن است که شما مثلاً دو مشکل از این خانواده را حل کنید و بیست مشکل جدید برایشان ایجاد کنید؛ بنابراین انجام خدمات به‌صورت غیرحرفه‌ای در نهادهای خیریه‌ای در ایران، یک چالش بسیار جدی است.
یازدهم: نکته بسیار مهم دیگری که می‌خواهم بگویم، این است که عمده فعالیت‌های خیریه در ایران، مربوط به مداخلات پس از وقوع مشکل است و خیریه‌ها در قالب فعالیت‌های پیشگیرانه در ایران ضعیف هستند؛ درحالی‌که باید بخش قابل‌توجهی از خیریه‌ها وارد فعالیت‌های پیشگیرانه شوند.
دوازدهم: یکی از آسیب‌های دیگری که در حوزه خیریه‌ها داریم، تمرکز بر نتایج زودبازده و عینی و ملموس است؛ لذا خیریه‌ها سعی می‌کنند کارهایی را انجام دهند که خیلی زودبازده باشد؛ یعنی یک بسته حمایتی را درست کنند، قند، شکر، روغن و مرغ را ببرند در خانه‌ها تحویل دهند یا این‌که یک وام یا کمک بلاعوض بدهند که این مشکل امروز یا فردا حل شود؛ درحالی‌که مسائل و نابرابری‌ها در جامعه و فقر و گرفتاری‌ها و به‌طورکلی نابرخورداری‌ها به‌صورت کند و تدریجی به وجود آمده است و در قالب فعالیت‌های عمیق طولانی بلندمدت قابل‌حل است. ولی خیریه‌ها غالباً بر نتایج زودبازده و عینی متمرکز هستند.
سیزدهم: آخرین نکته‌ای که می‌خواهم مطرح کنم، این است که مؤسسات بزرگ خیریه‌ای در ایران داریم که شفافیت لازم را ندارند؛ این‌ها شفافیت در دریافت‌ها و اموالشان و شفافیت در هدایا و املاکی که دریافت می‌کنند و نحوه هزینه کرد این‌ها، وجود ندارد. چگونه ممکن است که مؤسسه خیریه‌ای 50 سال کار کند و یک ‌بار بیلان خود را در روزنامه‌ها منتشر نکرده باشد که مردم بفهمند که این مؤسسه خیریه از کجا و چه کسانی پول می‌گیرد و در چه مواردی هزینه می‌کند. وقتی هم به آن‌ها گفته می‌شود که بیلان خود را منتشر کنید، می‌گویند اگر ما بیلان خود را منتشر کنیم، دولت می‌فهمد که ما درآمد داریم و اینجا را از ما می‌گیرد! گویا اینجا ملک شخصی‌شان است؛ درحالی‌که این‌ها موظف هستند و اگر یک ‌نهاد سیاست‌گذار وجود داشته باشد، می‌گوید شما باید سالیانه و منظم تراز و بیلان مشروح خود را در دسترس قرار داده و منتشر کنید. ارائه کنید که ببینیم درآمدها و مصارف شما، تغییرات در هیئت مدیره و هیئت امنا و مدیران اصلی بر اساس قانون و روند سالم انجام‌شده یا بر اساس الیگارشی فامیلی، باندی، جناحی و اقتصادی. پس یکی این‌که مؤسسات بزرگ خیریه‌ای در ایران داریم که مطلقاً شفافیت ندارند و تراز نمی‌دهند. در درون این‌ها رگه‌هایی از پول‌شویی‌های مستقیم و غیرمستقیم مشاهده می‌شود. یک الیگارشی فاسد فامیلی و الیگارشی فاسد قدرت در درون این‌ها حاکم است و این‌ها را به محیط‌های بسته و خودمانی تبدیل کردند و هر کاری دلشان می‌خواهد انجام می‌دهند و هیچ گزارشی هم به‌جایی نمی‌دهند. (به‌صورت سربسته عرض می‌کنم) نهادهای حاکمیتی را هم که مختصری نظارت می‌کنند، فریب می‌دهند. راه‌های فریب این نهادها و تبانی‌ها را هم مسلط هستند و انواع فسادهای مالی و اداری هم در آن‌ها وجود دارد. موارد پیش‌گفته بخشی از آسیب‌هایی است که در حوزه‌های خیریه‌ها وجود دارد؛ ضمن این‌که بخش بسیار عمده خیریه‌ها، بار بزرگی را از دوش مردم و دولت برمی‌دارند و به‌زعم من خیریه‌های کوچک‌تر در ایران بسیار موفق‌تر از خیریه‌های بزرگ‌تر و صاحب‌نام و شهرت بوده‌اند. امیدوار هستم که یک ‌نهاد سیاست‌گذار غیردولتی از جنس خود خیریه‌ها در قالب یک شورای عالی ایجاد شود و ضمن انتظام‏بخشی مردمی بر عملکرد خیریه‌ها نظارت کند که از مسیر خود منحرف نشوند.


ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

محمودزاده: تولید مسیری برای مهار تورم/ افزایش نرخ بیکاری در کشور از رشد تورم هم مهلک تر است

دیدار های جداگانه رئیس کل دیوان محاسبات با نماینده ولی فقیه، استاندار و مدیران دستگاه های اجرایی استان فارس/ دستغیب: برقراری انضباط مالی یکی از راه های مهار تورم است/ تدوین دستورالعمل رای نظارت دقیق بر عملکرد شرکت ها

لاجوردی: دولتمردان اقتصادی برای مهار تورم پیوند ریال با دلار را بشکنند/ ارزش‌گذاری‌ها با دلار متوقف شود

سرمایه‌گذاری 200 میلیارد تومانی بیمه مرکزی در پلاسمای خون

روند رو به کاهش رشد نقدینگی+جدول

روند قیمت نفت افزایشی شد

چهار جلد خاطرات به خط ناصرالدین شاه در کاخ گلستان به نمایش درآمد

رشد توزیع زمانی و‌ مکانی سفرهای نوروزی نسبت به سال گذشته

حقوق ورودی تلفن همراه بالای 600 دلاری حد اقل 15 درصد شد

حضور 10 میلیون مودی در سامانه سازمان امور مالیاتی

احتمال سیلابی شدن رودخانه‌های تهران طی امروز و فردا

از راه‌اندازی لیست انتظار در مسیرهای پرتقاضا تا افزایش قیمت بلیت اتوبوس

اعلام آخرین وضعیت کرونا در کشور/ افزایش آمار جان باختگان کرونایی

ارائه خدمت نوروزی به بیش از 4 میلیون مسافر

هشدار هلال احمر به کوهنوردان/ از صعود به ارتفاعات و حضور در کنار رودخانه‌ها خودداری کنید

شرایط دریافت وام ازدواج در سال 1402

حمایت مدعی‌العموم از کاسبان خسارت دیده خیابان بهار / شهرداری موانع تردد خیابان بهار حدفاصل سمیه تا طالقانی را رفع کند

یک سالگی امکان مشاهده رایگان و نامحدود عمق مظنه

فعالان اقتصادی به آینده امیدوار شدند/ رشد سرمایه گذاری دربخش مولد

دولت از نیروهای خوش‌فکر و جوان در تیم اقتصادی استفاده کند

جزئیات مصوبات شورای عالی اشتغال/ اختصاص 100 هزار میلیارد تومان تسهیلات برای اشتغال در سال جاری

توسعه مالچ‌های غیرنفتی با کمک شرکت‌های دانش‌بنیان برای مقابله با بیابان‌زایی

کمک‌های امداد و نجات به مردم گرفتار در سیل/ ادامه امدادرسانی در جیرفت و رودبارجنوب

تولید دست مصنوعی در مرکز توانبخشی هلال احمر/تحویل300 آمبولانس تا اواخر اردیبهشت‌ماه

آماده‌باش 400 آتش‌نشان در 175 نقطه از تهران برای خدمت‌رسانی به شهروندان

© - www.fasleqtesad.ir . All Rights Reserved.