خطر بوریس جانسون از سر بریتانیا برداشته شد
سقوط یک دلقک
گزارش
بزرگنمايي:
فصل اقتصاد - رسواییهای پیدرپی باعث شد وزرای کابینه بوریس جانسون از سمت خود کنارهگیری کنند. در نهایت جانسون هم از سمت نخستوزیری بریتانیا کنارهگیری کرد. حالا حزب محافظهکار باید از جانسون و اشتباهاتی که مرتکب آنها شده، درس بگیرد.
ترجمه: نسیم بنایی، آینده نگر/ اکونومیست
بالاخره دولت و کابینه بوریس جانسون در بریتانیا سقوط کرد. او که نخستوزیری بریتانیا را بر عهده داشت، بالاخره ناچار شد از سمت خود کنارهگیری کند. رسواییهای پیدرپی باعث شد وزرای کابینه بوریس جانسون از سمت خود استعفا دهند. در نهایت جانسون هم ناچار شد مسیر همان افراد را دنبال کند. به این ترتیب او هم از سمت خود کنارهگیری کرد.
جانسون به عنوان فردی شناخته میشود که صادق نیست و بسیاری از افراد بر این باورند که رهبری او در بریتانیا باعث شد این کشور به عقب بازگردد. این روزها در بریتانیا میتوان به سادگی آثار خرابکاریهای جانسون را مشاهده کرد. او مشکلاتی را برای این کشور ایجاد کرده که هیچیک از نخستوزیرهای پیشین این کشور تاکنون ایجاد نکرده بودند. البته ناگفته نماند، تا زمانیکه حزب محافظهکار بریتانیا به این نتیجه نرسد که مسیر را به کل اشتباه رفته و به نوعی این اشتباهات خود را نپذیرد، هیچ تغییر سیاسی و اقتصادی بزرگی در بریتانیا رخ نخواهد داد. یعنی تا زمانیکه آنها باور نکرهاند مسیرشان درست نبوده، همچنان اشتباهات گذشته تکرار خواهد شد و شاهد بهبود اوضاع در بریتانیا نخواهیم بود. حتی ممکن است اوضاع بدتر هم بشود.
جانسون تا نفسهای آخرش، تلاش کرد به قدرت بچسبد و آن را رها نکند. او از خود، چهره یک دلقک را به جا گذاشت. صحبتهایش همیشه در نگاه مردم، بیمعنا بود. او حتی کاری کرد که پارلمان هم مشروعیت خود را در نگاه مردم از دست بدهد. جانسون همان دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، فردی نالایق بود که منجر به بدنامی کشورش شد. او حتی به منافع حزب خودش هم توجهی نداشت و به همین خاطر حتی در میان اعضای حزب خودش هم کسی طرفدارش نماند.
روز پنجم جولای بود که دو نفر از اعضای کابینه جانسون از سمت خود استعفا کردند و او را تنها گذاشتند. سرنوشت جانسون همان زمان مشخص شد. او باید از سمت خود کنارهگیری میکرد تا اوضاع از این بدتر نشود. نکته اینجاست که این دو فرد با رسواییهای بسیاری از سمت خود کنارهگیری کردند. مصرف نوشیدنیهای الکلی و تعرض جنسی بخشی از ماجرایی بود که آنها در آن درگیر شده بودند. البته اعضای حزب و همچنین نخستوزیر پیشین بریتانیا ابتدا این جریان را نپذیرفتند اما در نهایت ناچار شدند واقعیت را به گوش مردم برسانند. آنها ابتدا تلاش داشتند با حرفها و داعیههای دروغ، به کار خود ادامه دهند. اما رسواییها یکی پس از دیگری باعث شد شرایط برای آنها بدتر شود. در نهایت همین رسواییها باعث شد عمر دولت پایان یابد.
*درس از شکست
حالا حزب محافظهکار باید از شکستهای جانسون درس بگیرد. یکی از مهمترین درسها مربوط به شخصیت سیاسی است. جانسون به تمام رسوم معمول در دنیای سیاست پشت کرده بود و شخصیتی ناهنجار از خودش به نمایش میگذاشت. او نمیتوانست تصمیمهای منطقی و درست در شرایط حساس سیاسی بگیرد. همین امر باعث شد به مرور محبوبیتش را در میان طرفدارانش از دست بدهد. او جزییات را هم در دنیای سیاست به درستی در نظر نمیگرفت. در واقع به سادگی جزییات را فراموش میکرد. همین امر باعث میشد رفتار منسجم و درستی نداشته باشد.
البته او نکات مثبتی هم داشت. برای مثال او در دوران نخستوزیری خود توانست واکسن کرونا را خیلی زود به دست مردم برساند. همچنین در زمان جنگ روسیه و اوکراین، خیلی زود موضع این کشور را مشخص کرد و با دفاع از اوکراین، باعث شد طرفدارانی به دست آورد. اما رسواییهایی که با حماقت خودش، گریبانش را گرفتند به قدری وحشتناک بود که حتی کارهای خوبش نتوانست آن را پوشش دهد. به این ترتیب او مجبور شد از سمت خود به عنوان نخستوزیر بریتانیا خداحافظی کند.
حالا محافظهکاران در بریتانیا باید خیلی سریع موضع خود را مشخص کنند. آنها ابتدا باید جانسون را بابت رسواییهایی که به بار آورده، سرزنش کنند. سپس باید مسیر خودشان را تغییر دهند. آنها باید به موقع واکنش نشان دهند. اقدامی که جانسون در آن ضعف داشت. اگر محافظهکاران واقعا میخواهند همچنان قدرت را در اختیار داشته باشند، باید به همه نشان دهند که مسیرشان از مسیر جانسون کاملا جداست. تنها در این شرایط، میتوانند کمی امیدوار باشند که همچنان قدرت را حفظ خواهند کرد. هرچند، جانسون به قدری حزب محافظهکار را در موضع ضعف قرار داده که فعلا رقبای این حزب، پیشتاز هستند. به هر حال، جانسون همان کسی است که بریتانیا را دچار بحرانهای خطرناکی بهویژه در حوزه اقتصاد کرد. حالا باید دید چهکسی بهجای جانسون روی کار خواهد آمد.