مولود پاکروان / مترجم و نویسنده نشریه
شاخص رفاه لگاتوم، همچون سالهای گذشته هدف ساده و روشنی را پی گرفته
است: با مشخص کردن نقشه راه کشورها در دستیابی به رفاه یا دور شدن از آن
میکوشد تا به جهان نشان دهد کدام راهها، ملتها را از فقر به سوی رفاه
خواهد برد. برای رسیدن به این هدف، وضعیت کشورها همچون سالهای گذشته بر
مبنای 9 شاخص که در گزارش امسال «رکن» (pillar) نام گرفتهاند، سنجیده
میشود: کیفیت اقتصاد، محیط کسبوکار، حکمرانی، آزادی فردی، سرمایه
اجتماعی، ایمنی و امنیت، آموزش، بهداشت و محیط طبیعی. لگاتوم در مدت 11
سال گذشته با استفاده از دادههای 149 کشور جهان، سفر کشورها در مسیر رفاه
را پیگیری کرده است و در گزارش سال جاری میلادی میگوید، رفاه نسبی جهان رو
به افزایش است.
همچون سال گذشته باز هم صدرنشینان جدول رفاه لگاتوم، کشورهای ثروتمند
دنیا هستند که با یکیدو پله ارتقا یا تنزل موقعیت خود را در میان
مرفهترین کشورهای جهان حفظ کردهاند. نیوزیلند، مقام نخست سال گذشته خود
را این بار به نروژ واگذار کرده و به رتبه دومین کشور مرفه جهان رضایت داده
است. فنلاند و سوئیس سرسختانه رتبههای سوم و چهارم خود را حفظ کردهاند.
سوئد با سه پله پیشرفت به مقام پنجم جهان رسیده و هلند و دانمارک نیز در
ردههای بعدی جای گرفتهاند. نام کشورهای نوردیک و انگلوساکسون همچنان بر
تارک جدول رفاه میدرخشد. آمریکا و ژاپن به یک رتبه تنزل تن دادهاند.
ایتالیا و قبرس دو پله بالاتر رفتهاند. و همچون سال گذشته، 10 رده پایانی
رتبهبندی رفاه، در انحصار کشورهای فقیر و پرچالش منا و آفریقای سیاه است.
افغانستان، سودان، جمهوری آفریقای مرکزی و یمن به ترتیب پنج کشور پایانی
جدول رفاه لگاتوم هستند.
ایران اما، با یک پله پیشرفت، به مقام 117 جهان ارتقا پیدا کرده است.
دستاوردی که چندان چشمگیر به نظر نمیرسد. همچون سال گذشته بهترین رتبههای
ایران در ارکان سرمایه اجتماعی (70)، آموزش (75) و بهداشت (95) حاصل شده و
در حوزه آزادی فردی (144)، حکمرانی (133) و محیط کسبوکار (122) نیز
کمترین رتبهها را به نام خود رقم زده است.
وسعت دید شاخص لگاتوم، این امکان را فراهم کرده که بتواند، نهتنها
پیشرانها، بلکه موانع دستیابی به رفاه در یک کشور را مشخص کند. لگاتوم در
سال جاری نیز کوشیده است با استفاده از همین چشمانداز عمیق مشخص کند
کشورها اکنون در کجای جهان ایستادهاند و احتمالاً در آینده، کجا خواهند
بود. شاخص رفاه 2017 میگوید، کشورهای یکچهارم پایانی جدول (رتبههای 90
تا 120) عمدتاً از ضعف عملکرد در آزادی فردی و حکمرانی رنج میبرند؛ حقوق
قانونی اصلی در این کشورها بسیار ضعیفتر از صدرنشینان جدول است؛ حاکمیت
قانون عمدتاً در آنها ضعیف است و شهروندان نمیتوانند در فرآیندهای سیاسی
مشارکت کنند. اغلب این کشورها در رکن آموزش نیز کمبودهای جدی دارند.
لگاتوم امسال تاکید بسیاری دارد که نهادها (institutions)، چه رسمی و چه
غیررسمی، چارچوب مدنی فراهم میکنند که در آن، ثروت و خوشبختی یک ملت،
پایدار میشود. چهار رکن از شاخص رفاه، قدرت و استحکام نهادها در یک کشور
را اندازهگیری میکند: حکمرانی، آزادی فردی، سرمایه اجتماعی و ایمنی و
امنیت. بر مبنای یافتههای امسال، کیفیت حکمرانی در سراسر جهان، که پس از
سال 2009 با افت شدید همراه شده بود، اکنون در بالاترین سطح خود در تاریخ
لگاتوم قرار دارد.
آزادیهای فردی در مقایسه با شرایط نامساعد سال 2012 بهبود پیدا کرده و
آسیا و آفریقای سیاه از این نظر بیشترین رشد را به نام خود رقم زدهاند.
سرمایه اجتماعی جهان –که نشانگر میزان اعتماد و حمایت افراد از یکدیگر است-
بیش از سایر ارکانهای نهادی، پیشرفت کرده است. برخلاف سه رکن نامبرده که
لگاتوم از بهبود و پیشرفت آنها خبر میدهد، استحکام پایههای اساسی رفاه
به دلیل وخامت رکن ایمنی و امنیت در معرض خطر است. این یافتهها هشداری
برای تمام جهان است: خوشبختی و رشد اقتصادی برای یک جامعه زمانی پایدار و
اثرگذار است که شهروندان از درگیری و جرم در امان بمانند، سرپناهی داشته
باشند و چیزی برای خوردن پیدا کنند. این در حالی است که تقریباً دوسوم از
149 کشور جهان در این شاخص با افت چشمگیری مواجه شدهاند. اروپای شرقی تنها
منطقهای است که از این افت در امان مانده است.
♦♦♦
یافتههای کلیدی
رفاه جهانی به بالاترین سطح خود رسیده است
رفاه جهانی در سال 2017 افزایش پیدا کرده و اینک در بالاترین سطح خود در
یک دهه گذشته قرار دارد. به علاوه، سرعت رشد رفاه در سالهای 2012 تا
2017، بیش از سالهای 2007 تا 2012 بوده است. با وجود این، شکاف بین
بیشترین و کمترین امتیازها در شاخص، در مدت پنج سال گذشته رو به افزایش
بوده و فاصله بین کشورها فزونی یافته است. این یافته نشان میدهد گرچه رفاه
در کل افزایش پیدا کرده اما همه کشورها از این افزایش بهرهمند نشدهاند.
آسیا- اقیانوسیه بیشترین دستاوردها را از آن خود کردند
گرچه رفاه در سراسر جهان بهبود یافته اما سرعت رشد آن در هیچ منطقهای
به اندازه آسیا و اقیانوسیه نیست. دستاوردهای این منطقه ناشی از بهبود سریع
در رکن محیط کسبوکار به ویژه در مراکز تجمع جمعیت یعنی هند (رتبه 100)،
چین (90)، پاکستان (137) و اندونزی (59) است. در این مناطق اکنون، دسترسی
به اعتبار آسانتر است و حقوق مالکیت معنوی در شرایط بهتری قرار دارد.
بهبود پاسخگویی دولتها
تقریباً تمامی جهان در سال 2017 شاهد بهبود حکمرانی بودهاند و سرعت
ارتقای این شاخص در آسیا و آفریقای سیاه بیش از سایرین بوده است. در سراسر
جهان، نظام قضایی از مداخله دولت استقلال بیشتری پیدا کرده و دستوپنجه نرم
کردن با مقررات دولتی نیز آسانتر شده است. به علاوه مردم بیش از گذشته به
نتایج انتخابات اعتماد دارند.
رفاه اروپای غربی از آمریکای شمالی پیشی گرفت
برای نخستینبار در تاریخ لگاتوم، رفاه اروپای غربی از آمریکای شمالی
بیشتر شده است. رفاه اروپای غربی تقریباً ثابت مانده اما در آمریکای شمالی
به دلیل افزایش موارد قتل و کشتار و فشار اجتماعی بیشتر بر آزادیهای مذهبی
شهروندان، این شاخص با سرعت بیشتری در مقایسه با سایر مناطق، رو به کاستی
گذاشته است.
افت قابل توجه رفاه در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب
گرچه رفاه کلی منطقه افزایش یافته اما برخی کشورها افت قابل توجهی را در
شاخص رفاه رقم زدهاند. برای مثال السالوادور (91) اکنون بالاترین نرخ قتل
در سراسر جهان را دارد. در شاخص 2017، این کشور در 9 شاخص محوری با افت
امتیاز روبهرو شده و وخامت اوضاع از نظر امنیت، سرمایه اجتماعی، محیط
کسبوکار و حکمرانی تمامی دستاوردهای پنج سال گذشته آن را رو به زوال برده
است.
کاهش ایمنی و امنیت در منطقه منا
با وجود پیشرفت در دو شاخص سرمایه اجتماعی و تقویت محیط کسبوکار، رفاه
کلی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) به دلیل وخامت ایمنی و امنیت،
رو به کاهش گذاشته است. تعداد مصدومان ناشی از جنگ و تروریسم افزایش پیدا
کرده و خشونتهای دولتی نیز رو به فزونی است.
♦♦♦
یافتههای کلیدی
آلمان (رتبه 11)
رفاه آلمان در مجموع کاهش اندکی پیدا کرده اما جایگاه آن در رتبه یازدهم
جهان ثابت مانده است. به سبب بهبود حقوق مالکیت معنوی، محیط کسبوکار در
این کشور تقویت شده است. با وجود این، افت سرمایه اجتماعی و ایمنی و امنیت،
دستاوردهای کسبوکار را خنثی کرده است. در شاخص سرمایه اجتماعی، مشارکت
مدنی کاهش پیدا کرده و افراد کمتری تمایل دارند عقیده خود را به گوش دیگران
برسانند.
فرانسه (رتبه 19)
کاهش تابآوری، به ویژه در قبال گروههای اقلیت و مهاجران، رفاه فرانسه
در سال جاری را با اختلال روبهرو کرده است. فرانسه همچنان از ضعف در شاخص
ایمنی و امنیت رنج میبرد؛ در میان کشورهای اروپای غربی، تنها یونان رتبه
پایینتری نسبت به فرانسه دارد. اما، حکمرانی در فرانسه رو به بهبود بوده
است چراکه شهروندان بیشتری احساس میکنند نظام قضایی مستقل از دولت عمل
کرده، مقررات پرچالش دولت تسهیل شده و زنان بیشتری در پارلمان حضور پیدا
کردهاند.
برزیل (رتبه 54)
ماهیت رفاه در برزیل شاهد دگرگونی چشمگیری بوده است. بهداشت بهبود پیدا
کرده، افراد بیشتری احساس شادمانی میکنند و از اضطراب و عصبانیت کمتری رنج
میبرند. سرمایه اجتماعی با افزایش فرصت دوستیابی، تقویت شده و شهروندان
بیشتر راغب هستند به یکدیگر کمک مالی اعطا کنند. اما، این دستاوردها با ضعف
در محیط کسبوکار، به ویژه به دلیل کاهش خدمات مالی، همراه شده است.
هند (100) و چین (90)
هند سرانجام توانست شکاف میان این کشور و چین را به یکچهارم میزان سال
2012 تقلیل دهد. به ویژه، در دو رکن اصلی کیفیت اقتصادی و آموزشی پیشرفت
قابل توجهی داشته است، برای مثال افراد بیشتری از استانداردهای زندگی و
درآمد خانوار، احساس رضایت میکنند. در حالی که چین در این دو شاخص با کاهش
امتیاز روبهرو شده است. در حوزه اقتصاد، شهروندان احساس میکنند برای
کسبوکار با موانع بیشتری روبهرو هستند و انگیزه کمتری برای رقابت دارند؛ و
در حوزه آموزش نرخ فارغالتحصیلی از دوره اول دبستان رو به کاهش گذاشته
است.
روسیه (رتبه 101)
رفاه روسیه در سال 2017، افت پیدا کرده است. سرمایه اجتماعی تقریباً در
تمام زیرشاخصها کم شده، به ویژه شاخصهایی در مورد تمایل به کمک کردن
دیگران و کمکهای مالی غیررسمی. آموزش هم شاهد افت قابل توجهی بوده است؛
شهروندان نسبت به کیفیت مدارس محلی دید منفی دارند و در مقایسه با سال
گذشته، از اینکه جوانان به طور کیفی در حال آموختن هستند، چندان مطمئن
نیستند.
نیجریه (رتبه 128)
در مدت پنج سال گذشته، رفاه نیجریه تقریباً در تمامی زیرشاخصها به ویژه
آزادیهای فردی و حکمرانی رو به بهبود بوده است. تمامی سنجههای کیفیت
زندگی (محیط زیست طبیعی، آموزش و بهداشت) نیز در همین مدت افزایش پیدا کرده
است. تنها استثنا در شاخص ایمنی و امنیت مشاهده میشود که به دلیل افزایش
تروریسم و خروج آوارگان و پناهجویان از این کشور، با کاهش روبهرو شده است.
♦♦♦
الگوهای متمایز موفقیت: نوردیک و انگلوساکسون
در شاخص امسال، نروژ رتبه اول را به نام خود رقم زده و پس از آن،
نیوزیلند در جایگاه دوم ایستاده است. این دو کشور –که امسال جای خود را در
رتبهبندی رفاه با هم عوض کردهاند- به دو گروه متفاوت از کشورها تعلق
دارند و دو الگوی متمایز در ایجاد رفاه را پی میگیرند: کشورهای نوردیک /
انگلوساکسون. هر دو گروه اما، بالاترین امتیازهای شاخص رفاه در جهان را کسب
کردهاند و هر گروه، ثابت کرده است که برای رسیدن به رفاه، راههای مختلفی
وجود دارد. تقریباً از نیمه قرن گذشته، کشورهای حوزه نوردیک (نروژ، سوئد،
فنلاند، دانمارک و ایسلند)، دموکراسیهای اجتماعی شاخص شناخته شدهاند.
شهروندان آنها از بالاترین استانداردهایی که جهان میتواند برای زندگی عرضه
کند، بهره میبرند، الگوی اقتصادی کمترین موانع را برای تجارت آزاد ایجاد
میکند، مشوق و حامی مالکیت خصوصی و مروج دستاوردهای اجتماعی برابر است، و
این همه با همراهی یک دولت رفاهی بخشنده، میسر شده است. در گزارش اخیر
شادکامی سازمان ملل متحد نیز کشورهای نوردیک در رتبههای بالایی جدول جای
داشتند: امید به زندگی سالم، احساس آزادی در انتخابهای زندگی و رهایی از
فساد، شاخصهایی هستند که نوردیک از آنها نمره مطلوبی کسب کرده است. نتایج
شاخص رفاه 2017 نیز این یافتهها را تایید میکند. بلوک نوردیک از نظر رفاه
کلی در سراسر جهان، در مقام دوم قرار گرفته (پس از نیوزیلند) و بلوک
انگلوساکسون (استرالیا، کانادا، ایرلند، نیوزیلند و انگلستان) مقام هفتم
جهان بین دانمارک و آلمان را از آن خود کردهاند. از نظر شاخص رفاه،
کشورهای نوردیک از حکمرانی، کیفیت اقتصادی و ایمنی و امنیت بیشتری بهره
میبرند ضمن آنکه نمره آنها در بهداشت و محیط طبیعی نیز بسیار بالاست.
کشورهای انگلوساکسون در چند حوزه کلیدی، پیشگام هستند. به سبب دسترسی بیشتر
به اعتبار، موانع کمتر بر سر راهاندازی کسبوکار و بازار کار منعطفتر،
محیط کسبوکار بهتری دارند. در مدت پنج سال گذشته، سرعت رشد GDP سرانه در
این کشورها بیش از نوردیک بوده، ضمن آنکه نسبت بیشتری از بزرگسالان آنها در
نیروی کار، مشارکت دارند. به علاوه انگلوساکسونها از نظر شاخص سرمایه
اجتماعی نیز در وضعیت مطلوبتری قرار دارند چراکه نسبت بزرگتری از جمعیت
به واسطه فعالیتهای داوطلبانه و کمکهای خیرخواهانه در جامعه مشارکت
میکنند و مردم تمایل بیشتری به کمک و حمایت افراد غریبه دارند. آزادیهای
فردی و آموزش اما، تقریباً در تمامی کشورهای دو بلوک مشابه است. تصویر
نهایی حاکی از دو الگو و دو راه متفاوت به سوی رفاه است. ملل انگلوساکسون
خود را به عنوان مراکز متنوعتری برای کسبوکار شرکتی معرفی کردهاند که
سرمایه اجتماعی بالاتری دارند در حالی که الگوی نوردیک، بیشتر متضمن
استانداردهای بالای زندگی و دستاوردهای برابر برای تمامی شهروندان است. اما
نشانههایی وجود دارد که خبر از نزدیکی و مشابهت بیشتر دو بلوک میدهد.
برای مثال، کیفیت حکمرانی در اکثر کشورهای انگلوساکسون تقویت شده است و
نوردیکها بیش از پیش فضا را برای فعالیت شرکتها، باز کردهاند. استکهلم
اینک پس از «سیلیکون ولی» دومین موطن کمپانیهای میلیارددلاری تکنولوژی در
جهان است و سوئد از نظر فرصتهای کسبوکار، چشمانداز امیدوارکننده و مثبتی
دارد. نکته جالب آنکه بازارهای نوردیک در مقایسه با قبل روزبهروز بازتر و
پویاتر میشوند و این پیششرطی است که پیشران اقتصاد به شمار میرود.
♦♦♦
بنیانهای اصلی رفاه
شاخص رفاه لگاتوم، ثروت و رفاه جامعه را بر مبنای 9 رکن، به طور همزمان
میسنجد. از این 9 رکن، چهار شاخص بین ثروت و رفاه مشترک هستند: حکمرانی،
آزادی فردی، سرمایه اجتماعی و ایمنی و امنیت. آنها، قواعد رسمی و غیررسمی
که تعاملهای بین مردم، کسبوکار و حکومت را هدایت و محدود میکنند،
میسنجند. در شاخص رفاه لگاتوم از این چهار محور به عنوان «بنیانهای نهادی
شاخص رفاه» (institutional foundations of prosperity)یاد شده است چراکه
مبنای اصلی اعتماد و روابط ساختاری اجتماعی و سیاسی را فراهم میکنند.
در بخشی از گزارش امسال لگاتوم، وضعیت جهان از منظر این چهار رکن رفاه
به تصویر درآمده، علل پیروزی یا شکست کشورها بررسی شده و چالشهایی که جهان
برای تقویت این بنیانهای نهادی با آن روبهروست، تشخیص داده شده است.
حکمرانی در جهان در حال تقویت است
حکمرانی رابطه بین ملتها و کسانی است که آنان را رهبری میکنند. ماهیت
حکمرانی یک کشور بر رفاه اقتصادی و اجتماعی جامعه و در نهایت بر رفاه کلی
آن تاثیر میگذارد. شاخص رفاه لگاتوم، چهار جنبه کلیدی حکمرانی را
اندازهگیری میکند. نخست، حکومتها میبایست به حاکمیت قانون متعهد باشند
بدین معنا که شهروندان میبایست به قانونمداری و استحکام جامعه، اعتماد
کنند.
دوم، حکومت میبایست منسجم باشد؛ به عبارت سادهتر میبایست به صورت
شفاف و قابل پیشبینی عمل کند. سوم، حکومت باید کارآمد باشد، یعنی حکمرانان
میبایست در ایجاد شرایطی که متضمن رشد و موفقیت کسبوکار باشد و فراهم
کردن فرصتهایی برای شکوفایی استعداد و توانمندیهای افراد، از طریق
سیاستهای اجتماعی، خوب و درست عمل کند. و در نهایت، جامعه باید مشارکت
سیاسی داشته باشد، یعنی تا آنجا که ممکن است تعداد بیشتری از شهروندان
احساس کنند در فرآیندهای سیاسی به نحو مطلوب و شایسته حضور و فرصت ابراز
وجود دارند.
لگاتوم میگوید گرچه برخی کشورها بدون تقویت ابعاد مختلف حکمرانی
توانستهاند کمابیش مرفه بمانند اما، مرفهترین کشورهای جهان از شاخص
حکمرانی، امتیاز بسیار بالایی کسب کردهاند. بدون حکمرانی ایمن، کشورها
نمیتوانند سرمایهگذاری خارجی جذب کنند، کسبوکارها به سختی رشد خواهند
کرد و شهروندان نمیتوانند روی حکومت حساب مطمئنی باز کنند.
یافتههای لگاتوم 2017 نشان میدهد، حکمرانی در 98 کشور از 149 کشور
جهان رو به بهبود بوده است. به علاوه، تمامی مناطق از این نظر به طور
متوسط، پیشرفت کردهاند. تونس از جمله کشورهایی است که به نظر میرسد
توانسته است برخی فرصتهای ناشی از بهار عربی را تقویت کند. افزایش شفافیت و
پاسخگویی دولت و تقویت انسجام برخی نهادهای مهم کشور، از دلایل این پیشرفت
برشمرده میشوند. البته حکمرانی در تونس همچنان شکننده است. شاخص رفاه
نشان میدهد عملکرد دولت ضعیف بوده و توانایی آن در ارائه خدمات کلیدی دچار
ضعف است و مداخله دولت در رسانهها، از اعتماد عمومی کاسته است. آرژانتین
نیز مثال دیگری از پیشرفت حکمرانی است. اهالی کسبوکار در این کشور
میگویند راحتتر از پس چالشهای مقرراتی برآمدهاند و نظام قضایی نیز
مستقلتر شده است. این به رشد اقتصادی و توسعه بیشتر بخش خصوصی کمک کرده
است.
یافتههای امسال لگاتوم، همچنان از تداوم کاهش کیفیت حکمرانی در
مجارستان خبر میدهد؛ افتی که جایگاه این کشور را از رتبه 39 در سال 2007
به رتبه 56 در سال جاری میلادی، تنزل داده است. زوال دائمی استقلال نظام
قضایی و حقوق سیاسی، از دلایل شکست مجارستان در شاخص حکمرانی به شمار
میروند. کشوری که زمانی الگوی گذار از پساکمونیسم به نظام پارلمانی دوحزبی
بود، اینک شاهد بحران در حکمرانی است. لیبی نیز از دیگر کشورهایی است که
به سبب کاهش اعتماد عمومی به سیاست و دیگر نهادهای کلیدی به ویژه نظام
قضایی و حاکمیت قانون، و نیز فقدان یک حکومت کارآمد و پاسخگو، با زوال
آزادیهای سیاسی و اقتصادی و در نتیجه کاهش رتبه در شاخص حکمرانی روبهرو
شده است. به این فهرست میتوان ونزوئلا را نیز اضافه کرد.
درسهایی برای رفاه: برای حکمرانی خوب چه چیز ضروری است؟
یافتههای سال جاری شاخص رفاه نشان میدهد، کشورهایی با بالاترین
امتیاز، عموماً در زمینه حکمرانی نیز عملکرد مطلوبی داشتهاند. تفاوت کلیدی
بین حکمرانی خوب و بد، در این است که تا چه اندازه حقوق شهروندان محترم
شمرده میشود. در جایی که این حقوق محترم شمرده نمیشوند، حضور مردم در
سیاست کمرنگ میشود و دولت نیز خود را ملزم به قانونمداری نمیبیند.
برعکس، در جایی که حقوق مردم ارج نهاده میشود، شهروندان به طور شایسته به
رسمیت شناخته میشوند، از زندگی و اموال آنان حفاظت میشود و حکومت در
زندگی آنها مداخله و دستاندازی نمیکند.
حفاظت از آزادی فردی در جهان ناامن
دشوار است تصور کنیم در کشوری با ثروت هنگفت، خدمات خوب و محیط زیست
زیبا، مردم برای بهرهمندی از این داراییها آزادی نداشته باشند. رفاه
واقعی زمانی محقق میشود که افراد بر زندگی خود کنترل داشته باشند و
بتوانند تا آنجا که ممکن است، آزادانه تصمیم بگیرند چه چیزی برای زندگیشان
بهتر است. بر مبنای این تعریف، آزادی فردی، دو بعد متمایز اما مکمل دارد.
نخست، شاخص لگاتوم میزان آزادی کلاسیک شهروندان از سرکوب و نظارت دولت را
میسنجد: آیا قوانین، از حقوق شهروندان در زندگی، آزادی، مالکیت و جستوجوی
شادکامی حفاظت میکند و آیا قانون ضمانت اجرایی دارد؟ دوم، لگاتوم به
تحلیل نگرشهای اجتماعی میپردازد: آیا تفاوتها، تحمل و پذیرفته میشوند و
آیا مردم آزادند که بدون خصومت و عداوت یا فشارهای اجتماعی زندگی خودشان
را بکنند؟ و در نهایت تابآوری اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد تا میزان
فشارهای اجتماعی غیررسمی بر آزادیهای فردی اندازهگیری شود.
لگاتوم 2017 نشان میدهد، با پیشرفت اکثر کشورها در امتیاز آزادی فردی،
این رکن به قدرتمندترین نقطه خود در تاریخ سنجش رفاه رسیده است. کمی جلوتر
ذکر خواهیم کرد که این دستاورد بیشتر مرهون مناطقی مانند آسیا، آفریقای
سیاه، آمریکای لاتین و منطقه کارائیب است. جالب است که عراق، بهرغم تداوم
درگیریها، از نظر امتیاز آزادیهای فردی به طور چشمگیری پیشرفت کرده است.
با وجود تصویر امیدوارکننده جهانی اما، برخی مناطق نظیر آمریکای شمالی و
بخشهایی از اروپای غربی و شرقی عملکرد ضعیفی داشتهاند. در این مناطق،
کاهش تابآوری اجتماعی، عامل پیشران زوال آزادیهای فردی شناخته شده است.
آزادی فردی همچنین حامی دیگر محورهای شاخص رفاه است. آزادی شخصی که هم
در نظام حقوقی یک کشور و هم در فرهنگ آن گنجانده میشود، شرط ضروری برای
رفاه پایدار به شمار میرود. حق طبیعی دیگر، یعنی آزادی اندیشه، زیربنای
خلاقیت و نوآوری است. آزادی بیان، پیششرط زندگی آزادانه و لازمه توسعه یک
جامعه سالم است. به اختصار باید گفت جوامع آزاد، برای استفاده از سرمایه
اجتماعی خود آمادگی بیشتری دارند، به احتمال بیشتری قادرند از پیششرطهای
موفقیت اقتصادی حمایت کنند و به احتمال بیشتری، منسجم، همگرا، یکپارچه و
مستحکم هستند. این ارتباط بین رفاه کلی جامعه و آزادیهای فردی بسیار قوی
اما غیرمستقیم است.
کاهش تابآوری
در اروپای شرقی آزادیهای فردی ظرف 10 سال گذشته به تدریج کاهش یافته
است. آمریکای شمالی، خاورمیانه و آفریقای شمالی نیز پس از یک دوره افزایش،
اکنون شاهد کاهش این شاخص هستند. این نشان میدهد دستکم در برخی مناطق،
سمت و سوی آزادیها تغییر کرده است.
در هر جایی که آزادی فردی با کاهش روبهرو شده، پیشران اصلی، افزایش
نابردباری نسبت به مهاجران و اقلیتهای قومی، همراه با افزایش فشارهای
اجتماعی بر مذاهب اقلیت بوده است. همه اینها انعکاسی از افزایش تروریسم در
آمریکا و اروپای غربی و شدت گرفتن درگیریها در عراق و سوریه و بحران
پناهجویان است که منطقه منا را با بحران روبهرو کرده و تعداد بیشماری از
مهاجران را به اروپا رانده است. این پدیده همچنین بحران اقتصادی و کمیابی
فرصتها را که اغلب با پدیده مهاجرت همراه است به دنبال دارد.
از دست رفتن آزادی به بهانه امنیت
بیتردید آزادیهای فردی در سراسر جهان رو به بهبود است اما متاسفانه،
این پیشرفت در شاخصهای محوری دیگر از جمله ایمنی و امنیت انعکاس پیدا
نکرده است. اغلب کشورها، به ویژه در غرب، تمایل دارند آزادیهای فردی را به
نام تامین امنیت محدود کنند. وقتی که تمامیت فرهنگی یک کشور به دلیل ترس
از ایمنی و امنیت زیر سوال میرود، پاسخ سیاسی به بحران میتواند تا حد
زیادی، آزادی را مختل کند. در اروپای غربی و آمریکای شمالی، به ویژه در
کشورهایی نظیر فرانسه، یونان، انگلستان و ایالات متحده، رابطه مثبتی بین
کاهش ایمنی و امنیت و آزادی فردی مشاهده میشود. واضح است در پاسخ به
افزایش ناامنی در این مناطق، قوانین و مقرراتی که آزادی و حریم خصوصی افراد
را محدود میکند –بدون مخدوش کردن حقوق قانونی اصلی آنها- رو به افزایش
است.
درسهایی برای رفاه: برقرار کردن تعادل
از یکسو، مایه خوشحالی است که در مناطقی مانند آسیا و آفریقا آزادی
سیاسی تقویت شده است. این نشان میدهد در سراسر جهان افراد بیشتری قادر
خواهند بود آزادانه زندگی کنند. اما، همانطور که لگاتوم نشان میدهد
رویدادهای ژئوپولتیک، افزایش مهاجرت و افزایش ناامنی تداوم رشد آزادیهای
فردی را به خطر انداخته است. راهحل روشن یا آسانی وجود ندارد اما اینکه
دولتها چگونه میتوانند بین امنیت و آزادیهای فردی تعادل برقرار کنند،
بیتردید یکی از چالشهای پیش روی رفاه در یک دهه آینده خواهد بود.
سرمایه اجتماعی و رفاه
ثروت مادی، امنیت، خدمات با کیفیت بالا و محیط زیست همگی در ایجاد رفاه
اهمیت دارند اما روابط انسانی هم به اندازه آنها مهم است. جوامعی که در آن
افراد به یکدیگر اعتماد میکنند، حمایت، رایگان موجود است، و مردم از
شبکههای اجتماعی و ارتباطاتی وسیعی بهرهمند هستند، جای بهتری برای زندگی
خواهند بود و کشور رشد اقتصادی بیشتری را تجربه میکند. همانگونه که در
شاخص رفاه سال 2012 نیز ذکر شد، نوع ارزشهای یک جامعه تا حد زیادی
تعیینکننده میزان رفاه در آن جامعه است.
شاخص رفاه، سطح سرمایه اجتماعی کشورها را بر مبنای سه زیرشاخص
(Sub-pillar) اندازهگیری میکند: سنجه روابط انسانی و اجتماعی، محاسبه قوت
هنجارهای اجتماعی و سطح مشارکت مدنی. از آنجا که این رکن، در مقایسه با
دیگر ارکان (مثل عملکرد اقتصادی) کیفیتر است، این بخش از ارزیابی بر مبنای
پرسشهای پیمایشی که از سوی گالوپ گردآوری شده، صورت گرفته است. رابطه بین
سرمایه اجتماعی و رفاه چندبعدی است؛ هم سبب رفاه فردی شهروندان میشود و
هم در بهبود دیگر ارکان رفاه نقش دارد (از جمله محیطی که کسبوکارها در آن
فعالیت میکنند یا ساختار حکمرانی در جوامع دموکراتیک).
به جز توانایی تکیه بر حمایت دوستان و اقوام، دیگر متغیرهایی که به طور
معناداری بر رفاه تاثیر میگذارند عبارتند از: سطح اعتماد به پلیس، سطح
کمکهای خیریه در جامعه، تعداد رایدهندگان و میزانی که افراد احساس
میکنند در جامعه محترم شمرده میشوند. این عوامل دربرگیرنده روابط بیرون
از دایرههای خانوادگی و اجتماعی است، بنابراین نشان از گستردگی مفهوم
سرمایه اجتماعی دارد. واضح است که رابطه مستقیمی بین سرمایه اجتماعی و
امتیاز کشورها در ارکان حکمرانی و آموزش و زیرشاخصهایی مانند استحکام
سازمانی و اندوخته بیشتر از سرمایه اجتماعی وجود دارد. لگاتوم بر رابطه بین
سرمایه اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی نیز صحه میگذارد.
سرمایه اجتماعی، رو به استحکام است
با توجه به رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفاه، مایه دلگرمی است که بدانیم
در سالهای 2017-2016، سرمایه اجتماعی جهان رو به افزایش بوده است. اما
این یافته، پدیدههای منطقهای جالبی هم دارد. گرچه در سراسر جهان سرمایه
اجتماعی با ریتم آهستهای رو به فزونی است اما در سال گذشته میلادی این رکن
رفاه در آمریکای شمالی و اروپای غربی با افت قابل توجهی روبهرو شده است.
این واقعیت نشان میدهد در بخشهایی از جهان، رهبران با چالشهای جدیدی در
تامین رفاه روبهرو شدهاند. این کاهش به وضوح در یافتههای سال جاری
لگاتوم هم مشاهده میشود. مثلاً در چین، آنچه رفاه را به عقب رانده،
سرمایه اجتماعی است. تضعیف سرمایه اجتماعی در چین را میتوان ناشی از
اصلاحات اقتصادی ناکافی دانست که هنوز نتوانسته است مسائل و معضلات پیرامون
نبود پاسخگویی، سطح بالای فساد و پارتیبازی در برخی از شرکتهای دولتی و
بخشهایی از حکومتهای محلی را برطرف کند. چین از نظر زیرشاخصهای مشارکت
مدنی و روابط فردی و اجتماعی امتیاز نامطلوبی کسب کرده ( به ترتیب رتبههای
148 و 132 جهان) و این نشان از نابسامانی عمیقتری دارد: مردم احساس امنیت
میکنند اما به همدیگر اعتماد ندارند.
در نقطه مقابل اندونزی از نظر سرمایه اجتماعی در رتبه 10 جهان جای گرفته
است؛ رتبه نخست مشارکت مدنی به این کشور رسیده و مقام 24 دنیا از نظر
هنجارهای اجتماعی را هم به نام خود رقم زده است. تضعیف سرمایه اجتماعی در
اروپای غربی را نیز ناشی از عوامل متعددی میدانند: عدم اعتماد نسبت به
مکانیسمهای اجتماعی بهکاررفته برای افزایش دستمزدها، افزایش نگرانی نسبت
به نابرابری و اینکه تکنولوژی چگونه ماهیت کار، تعاملات اجتماعی و کنشگرایی
سیاسی را دستخوش تغییر میکند، از جمله این عوامل هستند.
درسهایی برای رفاه: اهمیت سرمایه «پیونددهنده»
برخی، تضعیف سرمایه اجتماعی در اروپای غربی و آمریکای شمالی را از چشم
نخبگان تکنوکرات میبینند که قلباً نگران منافع مردم نیستند و به همین دلیل
سبب روی کار آمدن رهبران پوپولیست در آمریکا و قاره اروپا شدهاند.
رهبران کشورها، برای نگه داشتن سطح سرمایه اجتماعی، میبایست مسائلی
نظیر مهاجرت، ایمنی و امنیت اقتصادی را مدیریت کنند و از داشتن جامعهای با
هنجارها و ارزشهای مشترک و سطح بالایی از اعتماد و سرمایه پیونددهنده
(bridging capital) اطمینان حاصل کنند. در غیر این صورت، مردم رای میدهند
اما مطمئن نیستند رای آنها تاثیری بر زندگیشان داشته باشد؛ این پدیدهای
است که اکنون هم در بسیاری کشورها قابل رویت است.گام اصلی برای بهبود و
تقویت سرمایه اجتماعی، شناختن موانع اصلی کاهش آن است: جوامعی که سرمایه
اجتماعی در آنها رو به زوال بگذارد و بیش از پیش دوقطبی شوند، باید منتظر
زوال نهادها و نظام اقتصادی خود باشند.
ایمنی و امنیت؛ چالشی برای رفاه منطقهای
یک کشور و شهروندان آن تنها در محیطی امن و ایمن میتوانند احساس رفاه
کنند. در مقایسه با برخی خشونتهای قرن بیستم شاید قرن حاضر را بتوان
امنتر دانست اما سالهای 2017-2016 از این منظر نقطه عطفی به شمار
میروند. شاخص رفاه نشان میدهد که پس از کاهش تدریجی این رکن در دهه
گذشته، ایمنی و امنیت در دو سال اخیر، با شدت بیشتری افت پیدا کرده است و
کاهش آن پنج برابر بیشتر از سایر ارکان رفاه است.
اهمیت شاخص ایمنی و امنیت را به وضوح میتوان در یافتههای لگاتوم
مشاهده کرد. برای مثال، در میان کشورهای منا، امتیاز بالای عمان، قطر و
امارات در ایمنی و امنیت سبب شده است عملکرد ضعیف این کشورها در حوزههایی
مانند سرمایه اجتماعی و آزادی فردی، جبران شود. در نقطه مقابل، در کشورهایی
مانند آفریقای جنوبی، نبود امنیت به قدری است که کل رفاه کشور را دچار
تنزل کرده است.
ایمنی و امنیت، در زیربناییترین حالت به معنای توانایی افراد برای
زندگی به دور از آزار و حفاظت از جامعه و خانواده در برابر هر نوع تهدید
است. در عمل، این به معنای حفاظت از جامعه در برابر درگیری و ترور به هر
شکل است: جنگ، کودتا، قتلهای دولتی، ناپدید شدن، زندانی شدن سیاسی و عدم
نیاز به پناهگاه. ایمنی و امنیت لازمه بهبود رفاه، جذب سرمایهگذاری و رشد
اقتصادی پایدار است. مصداقی عینی از امتیاز پایین در این شاخص، کلمبیا، با
درگیریهای ادامهدار است که بهرغم عملکرد خوب در سایر ارکان رفاه، رتبه
این کشور را در جدول لگاتوم سخت پایین آورده است.
در چند سال گذشته درگیریها بیشتر ابعاد منطقهای داشته و دامنه آن از
مرکز اصلی مانند لیبی یا سوریه به کشورهای همسایه مانند نیجریه، چاد، ایران
و ترکیه تسری پیدا کرده است. دادههای امسال لگاتوم این پدیده را توصیف
میکند. کشورهایی مانند یمن شاهد وخامت اوضاع امنیت ملی بودند و تعداد
پناهجویانی که این کشورها را ترک کردهاند، بهشدت افزایش یافته است. پس
نبود امنیت، بعد دیگری هم دارد: وقتی ضمانتی برای امنیت وجود ندارد، مردم
موطن خود را ترک میکنند. کمیسیونر عالی سازمان ملل در امور پناهجویان
تخمین میزند که روزانه 28300 نفر به دلیل درگیری، جنگ، آزار و شکنجه خانه
خود را ترک میکنند تا آنجا که تعداد افراد بیخانمان جهان به 5 /65 میلیون
نفر رسیده است. 55 درصد از این آوارگان از سودان جنوبی، افغانستان و سوریه
میآیند و این نشان میدهد درگیریهای منطقهای چگونه آمار پناهجویان را
بالا برده است. کار اجباری و بردهداری مدرن نیز از دیگر عواملی است که
مردم را به مهاجرت وادار کرده است.
تاثیر گروههای افراطی اسلامی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. اروپای غربی
و آمریکای شمالی در سال گذشته شاهد افزایش حملات تروریستی بودند و گرچه
امتیاز بالایی از نظر شاخص ایمنی و امنیت گرفتهاند اما، در نتیجه همین
حملات تروریستی امنیت ملی آنها رو به وخامت گذاشته است.
اما ایمنی و امنیت یک جامعه تنها به تهدیدهای ناشی از درگیریهای داخلی و
خارجی بستگی ندارد، تهدید ایمنی فردی با عواملی مثل قتل یا سرقت هم این
رکن رفاه را به خطر میاندازد. به علاوه، ادراک ایمنی بر رفاه تاثیر
میگذارد: اگر مردم بترسند که از خانه خود خارج شوند تا سفر کنند، رفاه
آنها به خطر میافتد. تصویر کلی نظم و قانون در جهان پیچیده است. در
کشورهایی مانند صربستان، آلبانی و استونی شهروندان ایمنی بیشتری احساس
میکنند و این نشان میدهد نظم و قانون بیش از گذشته حاکم شده است.
السالوادور، با افزایش نرخ قتل و سرقت که نشان از افزایش درگیریهای گروه
MS-13 دارد، از این نظر امتیاز خوبی نگرفته است.
در کنار ایمنی از خشونت، مردم در دسترسی به نیازهای اولیه خود مانند غذا
و پوشاک و زندگی در محیط امن و زیرساختهای ایمن، باید احساس امنیت کنند.
نبود این شرایط آنان را به مهاجرت وا میدارد چراکه نمیتوانند بمانند،
ریشه بگیرند، ریسکهای کارآفرینی را بپذیرند و قادر نیستند از خانواده خود
محافظت کنند و از بهبودهای موقت در رفاه خود بهره ببرند.
علاوه بر درگیریها، بلایای طبیعی نیز رکن ایمنی رفاه را به خطر
میاندازند. در اوگاندا، خشکسالی، زراعت را نابود کرده و دولت را واداشته
تا اعلام کند 3 /1 میلیون نفر در این کشور به کمکهای غذایی نیاز دارند. در
اتیوپی پدیده آبوهوایی النینو بدترین خشکسالی دهه اخیر را در پی داشته و
تقریباً 2 /10 میلیون نفر را به کمکهای غذایی وابسته کرده است. در تایلند
نیز نیممیلیون خانوار بر اثر سیلهای 2017-2016 آسیب دیدهاند و 720 هزار
نفر از مردم اکوادور پس از زلزله در این کشور محتاج کمکهای بشردوستانه
شدهاند.
اما باید به خاطر داشته باشیم که افزایش رفاه، هزینههای انسانی بلایای
طبیعی را کاهش میدهد. اغلب کشورهای کمترمرفه جهان هنوز قادر نیستند به
بلایای طبیعی پاسخ مناسبی بدهند و در نتیجه ایمنی و امنیت آنها بر اثر
حوادث طبیعی، به اندازه درگیریها، کشور را متاثر میسازد.
درسهایی برای رفاه: جهانی رو به ناامنی بیشتر
اگر تصویر درگیریهای منطقهای، بلایای طبیعی و تروریسم جهانی را کنار
هم بگذاریم درمییابیم که برای نخستین بار در یک دهه گذشته، حرکت بلندمدت
جهان به سمت ایمنی و امنیت بیشتر، در حال معکوس شدن است. این عوامل ممکن
است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند؛ جنگها و درگیریها بحرانهای انسانی
میآفرینند؛ کمیابی ناشی از قحطی و خشکسالی میتواند به درگیری منجر شود و
مناطق بیقانون میتوانند بستر مناسبی برای رویش تروریسم فراهم کنند. اگر
این مسائل حلنشده باقی بماند، یکی از زیربناهای اصلی رفاه در معرض خطر
خواهد بود.
♦♦♦
رفاه منطقه به منطقه
در سال 2017، اروپای غربی در میان مناطق مختلف جهان، در صدر رتبهبندی
رفاه قرار گرفت و این تا حد زیادی ناشی از کاهش رفاه در آمریکای شمالی است.
رتبهبندی سایر مناطق در مقایسه با سال گذشته تغییر نکرده است.
رتبه نخست: اروپای غربی
در سال جاری اروپای غربی به مرفهترین منطقه جهان تبدیل شده است؛ در
میان 10 کشور مرفه جهان، نام هفت کشور اروپایی را میتوان مشاهده کرد. با
وجود این، رفاه منطقه ناشی از دستاوردهای آن نیست، در واقع این منطقه در
شاخص رفاه، مانند سال گذشته عمل کرده اما، تضعیف رفاه در آمریکای شمالی آن
را به رتبه دوم رانده است. نروژ و مالت امسال شاهد بیشترین افزایش در نمره
رفاه بودند و یونان و فرانسه بیشترین افت را به نام خود رقم زدهاند.
اروپای غربی امسال بیشترین دستاورد را در دو رکن حکمرانی و محیط
کسبوکار داشته است. نظام قضایی به بالاترین استقلال از حکومت رسیده و مردم
احساس میکنند آزادی بیشتری در چالش با مقررات دارند. سیاستگذاریها نیز
با شفافیت بیشتری همراه بوده است. در رکن محیط کسبوکار، این منطقه شاهد
بهبود حقوق مالکیت معنوی و بهبود زیرساختهای کسبوکار بوده است.
بهرغم تمامی این پیشرفتهای مطلوب، سرمایه اجتماعی به ویژه در حوزه
مشارکت مدنی کاهش پیدا کرده است. افراد کمتری به بنیادهای خیریه کمک
میکنند، فعالیتهای داوطلبانه کم شده و مردم کمتر تمایل دارند عقاید خود
را به گوش دولتمردان برسانند. شهروندان اروپای غربی همچنین میگویند در
مقایسه با سال قبل فرصتهای کمتری برای شروع روابط دوستانه داشتهاند.
مروری بر شاخص رفاه منطقه در 10 سال گذشته نشان میدهد با وجود فشار
رویدادهای مختلف از جمله حملات تروریستی، رفاه کلی منطقه پیوسته رو به
افزایش بوده است. اما رشد رفاه در اروپای غربی یکپارچه نیست. در واقع بین
شمال و جنوب منطقه، شاهد شکاف رفاه هستیم. تمام رشد رفاه منطقه در مدت 10
سال گذشته ناشی از کشورهای شمالی است که امتیاز رفاه را در مقایسه با سال
2007، 2 /2 درصد افزایش دادهاند. این در حالی است که رفاه کشورهای جنوبی
در همینمدت، متوقف شده است. به عبارت دیگر کشورهای شمالی «مازاد رفاه»
تولید کردهاند و شکاف آنها با کشورهای جنوبی رو به گسترش است.کشورهای
شمالی در تشویق به رقابت، سهولت تجارت و مشارکت در بازار کار مازاد رفاه
زیادی تولید کردهاند. کشورهای شمالی در 13 زیرشاخص رکن کیفیت اقتصادی، از
کشورهای جنوب جلوتر هستند. حکمرانی حوزه دیگری است که شکاف در آن عمیق است.
نظام قضایی در شمال مستقلتر است، مردم دولت را کمتر فاسد میپندارند و
آسانتر با مقررات کنار میآیند.
البته باید به خاطر داشت که مشکلات رفاهی کشورهای جنوب همگی درونزا
نیستند. مهاجران به کشورهایی مانند ایتالیا و یونان فشار مضاعفی وارد
کردهاند. در این کشور شاخصهای تابآوری اجتماعی نسبت به گروههای اقلیت و
مهاجران بهشدت کاهش پیدا کرده است.
رتبه دوم: آمریکای شمالی
آمریکای شمالی در سال 2017، رتبه نخست خود در سال گذشته را به اروپای
غربی واگذار کرده و خود در مقام دوم جهان ایستاده است. لگاتوم میگوید،
رفاه در این منطقه با سرعتی بیش از دیگر مناطق رو به کاستی گذاشته است.
پیشران این کاهشِ رفاه تضعیف سرمایه اجتماعی، آزادی فردی و ایمنی و امنیت
بوده است. گرچه آمریکای شمالی تنها دو کشور را در خود جای داده اما موطن
350 میلیون نفر است. کانادا با سه رتبه تنزل امسال در مرتبه هشتم جدول رفاه
قرار گرفته و از سال 2007 تاکنون، کمترین نمره رفاه را کسب کرده است.
آمریکا نیز با یک پله تنزل در جایگاه هجدهم رتبهبندی لگاتوم قرار دارد.
با وجود برخی کاستیها، آمریکای شمالی هنوز هم از نظر محیط کسبوکار،
برابری اقتصادی، سرمایه اجتماعی و آموزش، در جایگاه نخست قرار دارد (بین
مناطق). رتبه منطقه در تمامی دیگر ارکان رفاه، دوم است. ایالات متحده
آمریکا بهترین محیط کسبوکار را در جهان دارد و در سال 2017 نیز به دلیل
حمایت بیشتر از مالکیتهای معنوی، شاهد رشد در این رکن بوده است. کانادا از
این منظر، چهارمین کشور مطلوب جهان است اما در رتبهبندی محیط کسبوکار با
اندکی تنزل مواجه شده است. اگرچه اعتماد به انتخابات در میان شهروندان
آمریکایی با افت همراه شده اما، اعتماد آنها به حکمرانی افزایش یافته چراکه
مردم احساس میکنند سیستم قضایی مستقل از دولت است و نظام حقوقی میتواند
چالشهای مقررات را مرتفع کند. بخش کسبوکار نیز معتقد است سیاستگذاری در
آمریکا، شفافتر شده است.
شاخص آزادی فردی در کانادا کاهش پیدا کرده اما این کشور در مقایسه با
آمریکا که رتبه 28 جدول آزادی فردی را دارد، جایگاه دوم را از آن خود کرده
است. دلیل این امتیاز را میتوان تابآوری اجتماعی بالا در کانادا دانست.
همانگونه که پیشتر ذکر شد سرمایه اجتماعی در هر دو کشور آمریکا و کانادا
کاهش پیدا کرده است؛ مردم کمتر به بنیادهای خیریه کمک میکنند و کمتر در
فعالیتهای داوطلبانه حضور مییابند. برخلاف کانادا، آمریکا شاهد وخامت
شاخص ایمنی و امنیت نیز بوده است؛ بیتردید این وضعیت ناشی از افزایش کشتار
و حملات تروریستی در این کشور است.
رکن دیگری که رفاه کانادا را به چالش کشیده، بهداشت است که در سال جاری
به شدت افت پیدا کرده است. کاهش سراسری نرخ واکسیناسیون، شیوع بیماریهای
قابل پیشگیری را افزایش داده و کاناداییها در کل از بروز مشکلات متعدد
سلامتی گلایه دارند. آمریکا نیز شاهد کاهش امتیاز رکن بهداشت، در یک دهه
گذشته بوده است.
کاهش سرمایه اجتماعی را شاید بتوان دلیل دیگر کاهش رفاه منطقه در سال
جاری داشت. آزادیهای فردی نیز در منطقه تضعیف شده است. همزمانی کاهش این
دو شاخص میتواند هشداری برای منطقه باشد: وقتی شهروندان نگران محدودیت در
حق انتخابهایشان باشند (از جمله آزادی مذهب) سطح اعتماد نیز افت پیدا
میکند. این امر خود به کاهش اعتماد به بازار و بدهبستانهای تمامی
مبادلات منجر میشود. در نتیجه مشارکت مدنی کاهش مییابد که آن هم به نوبه
خود سبب شکلگیری جامعهای منفصل و چندپاره خواهد شد.
در رکن اقتصاد، از سال 2012 به بعد کیفیت اقتصادی در کانادا رو به کاهش
نهاده است. برخلاف آمریکا که به نظر میرسد دولت مشوق رقابت است، شرایط در
کانادا معکوس است. در واقع کاناداییها احساس میکنند دولت در برخورد با
انحصارها کاری از پیش نبرده در نتیجه برای نخستین بار در یک دهه گذشته،
آمریکا از نظر کیفیت اقتصادی بر کانادا پیشی گرفته است.
لگاتوم میگوید اقتصاد آمریکا از سال 2012 تاکنون بهبود پیدا کرده اما
این پیشرفت به افزایش خوشبینی در میان شهروندان منجر نشده است.
آمریکاییها در مقایسه با 10 سال پیش کمتر باور دارند که کار سخت، زندگی
آنان را بهبود خواهد بخشید. گرچه بهرهوری رو به افزایش است اما، کارگران
آمریکایی حاصل آن را در دستمزدهای خود مشاهده نمیکنند؛ آنها احساس میکنند
به جای آنکه در ازای بهرهوری بیشتر، پاداش بگیرند درآمدهای بیشتر به جیب
ثروتمندان سرازیر میشود. این باور که سرمایهداری در آمریکا یک الگوی
شکستخورده است، که به جای افراد سختکوش به نخبگان پاداش میدهد، عامل
دیگری است که هیزم به آتش نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی میریزد. البته
برخی اقتصاددانان و تحلیلگران آمریکایی این ایده را به چالش کشیدهاند و
میگویند واقعیت شکست اقتصاد نیست، بلکه عدم رشد بهرهوری است.
رتبه سوم: آمریکای لاتین
آمریکای لاتین و کارائیب سومین منطقه در رتبهبندی منطقهای شاخص رفاه و
چهارمین منطقه از نظر افزایش رفاه در سال جاری است. 16 کشور در سال 2017،
رفاه خود را افزایش دادهاند و این در حالی است که بیشترین رشد رفاه، در
کشورهایی غیر از 10 کشور نخست رتبهبندی حاصل شده است. برای مثال هندوراس
که در رتبه 81 جهان قرار دارد، بیشترین افزایش امتیاز را به نام خود رقم
زده است. البته هفت کشور منطقه از جمله اکوادور، ونزوئلا، نیکاراگوئه و
السالوادور نیز از کشورهای بدشانسی بودهاند که رفاه در آنها رو به کاهش
گذاشته است. به طور کلی منطقه آمریکای لاتین و کارائیب در دو رکن آزادی
فردی و کیفیت محیط زیست طبیعی، بالاتر از متوسط جهانی عمل کرده اما در
حوزههایی مانند ایمنی و امنیت، حکمرانی و محیط کسبوکار، نمره مطلوبی
دریافت نکرده است. در چند سال پیاپی آزادی فردی، کیفیت اقتصاد و بهداشت در
منطقه تقویت شده اما شکست در رفاه ناشی از کاهش ایمنی و امنیت و افت شدید
حکمرانی در برخی کشورهای این حوزه است.
افت استانداردهای حکمرانی در کشورهای منطقه، خبر از رویداد
نگرانکنندهای میدهد. گرچه نهادهای اصلی دموکراسی کمابیش کارایی خود را
حفظ کردهاند و سه کشور از چهار کشور در سال 2017-2016 شاهد برپایی
انتخابات بودند اما، هنجارها و ارزشهایی که به طور معمول از یک نظام
دموکراتیک حمایت میکنند رو به زوال گذاشتهاند. این پدیده به وضوح در
ونزوئلا قابل رویت است که گزارشها از سرکوب و ارعاب احزاب مخالف دولت خبر
میدهند. نتایج این سیاستها را میتوان در شاخص رفاه مشاهده کرد. کاهش
استقلال نظام قضایی، کاهش کارایی نظام قانونی، کاهش اعتماد به حاکمیت
قانون، کاهش شفافیت در قانونگذاری و افزایش ادراک فساد همگی سبب افت چشمگیر
کیفیت حکمرانی در منطقه شدهاند.
نتایج شاخص همچنین نشان میدهد در هر چهار کشور، کیفیت آموزش، بهداشت،
ایمنی و امنیت و محیط کسبوکار دچار تنزل شده است. به وضوح میتوان دریافت
که کاهش کیفیت حکمرانی، چگونه در دیگر حوزهها زندگی را برای مردم عادی
دشوار ساخته است. آینده را میتوان پیشبینی کرد. وقتی نهادهای دموکراتیک
تضعیف میشوند، حکومتها دو راه را برمیگزینند. یا مانند ونزوئلا به سرکوب
و خشونت بیشتر روی میآورند که به شدت، رفاه را کاهش میدهد. یا مانند
اکوادور، که رئیسجمهور جدید میکوشد با فساد مقابله کند، اصلاح سیاستها
باعث شده این کشور به فهرست 10 کشور برتر منطقه بپیوندد.
رتبه چهارم: اروپای شرقی
امسال، اروپای شرقی در رتبهبندی رفاه منطقهای در مقام چهارم ایستاد و
رشد رفاه آن در سال 2017 از متوسط جهانی بالاتر بود. اما در مجموع میتوان
گفت رفاه منطقه به طور کلی کاهش پیدا کرده است چراکه روسیه و اوکراین،
پرجمعیتترین کشورهای منطقه- اینک کمتر از قبل مرفه هستند. توزیع رفاه در
منطقه نیز نابرابرتر از قبل شده است.
کشورهای اروپای شرقی در حوزههایی نظیر آموزش، ایمنی و امنیت و محیط
زیست عملکردی بالاتر از متوسط جهانی داشتهاند اما از سرمایه اجتماعی و
آزادی فردی نمره مناسبی دریافت نمیکنند. ارکانی که امسال در منطقه تقویت
شدهاند عبارتند از: کیفیت اقتصادی، محیط زیست، حکمرانی و سرمایه اجتماعی.
اما رفاه از دسترفته منطقه بیشتر از افت شدید آزادی فردی و کاهش
دستاوردهای بهداشتی متاثر شده است.
لگاتوم میگوید کلید رفاه در اروپای شرقی، اصلاحات گسترده و پایدار است.
اصلاح بازار و آزادسازی آن برای منتفع شدن تمام جامعه ضروری است. تجربه
اروپای شرقی اما نشان میدهد، این اصلاحات میبایست با دیگر اصلاحات
گستردهتر همراه شود تا حکمرانی خوب، مورد حمایت قرار گیرد، سرمایه اجتماعی
توسعه یابد و دستاوردهای آزادسازی اقتصاد در انحصار گروه کوچک و فاسدی
باقی نماند. در غیر این صورت، اعتماد به کسبوکار کاهش مییابد و زوال
تدریجی بنیانهایی رخ میدهد که سلامت و استحکام آنها لازمه کارایی اصلاحات
بازار است.
برای کاهش سرمایه اجتماعی در اروپای شرقی نیز دلایل متعددی پیشنهاد
میشود. نخست، میراث باقیمانده از اتحاد جماهیر شوروی مهمترین دلیل
بیاعتمادی بلوک شرق سابق نسبت به نهادهای اجتماعی و دولتی است. لتونی و
لیتوانی مثال بارزی برای این استدلال هستند. دوم، وجود فساد و سرمایهداری
رفاقتی ناشی از اصلاحات جزئی سبب کاهش اعتماد در جامعه شده و در نتیجه
سرمایه اجتماعی را با افت بیشتری روبهرو کرده است. این چالشها، خطرات را
در اروپای مرکزی و شرقی که اکثراً جمعیت جوان دارند بیشتر کرده است.
رتبه پنجم: آسیا و اقیانوسیه
آسیا و اقیانوسیه پنجمین منطقه مرفه جهان شناخته میشود. رفاه منطقه با
سرعتی بیش از دیگر مناطق رشد کرده و اکنون نزدیک به متوسط جهانی است. 12
کشور رشد رفاه را تجربه کردهاند و 12 کشور در دستیابی به رفاه شکست
خوردهاند. شکاف بین کشورهای مرفه و بدون رفاه در منطقه بالاست؛ در حالی که
نیوزیلند صدرنشین رتبهبندی رفاه لگاتوم است، افغانستان در رده 146 جهان
جای گرفته است.
لگاتوم بر یک دستاورد بزرگ منطقه و یک شکست جدی دست میگذارد: بهبود
محیط کسبوکار و تضعیف محیط زیست. محیط کسبوکار به ویژه در آسیای جنوب
شرقی و کشورهایی نظیر چین و اندونزی بهبود یافته است. حکمرانی نیز در سطح
منطقه شاهد تغییرات مثبتی بوده است. مثال بارزی برای یافته آخر، هند است که
مقرراتگذاری در آن سبب افزایش توان چالش با مقررات در نظام قانونی شده
است.
اما در میان دیگر مناطق جهان، آسیا و اقیانوسیه ضعیفترین عملکرد را در
حوزه محیط زیست داشته است. آلودگی هوا و کاهش دسترسی به آب آشامیدنی سالم
از دلایل این امر برشمرده میشوند.
لگاتوم نشان داده است رشد اقتصادی در آسیا-اقیانوسیه، میلیونها نفر را
از فقر نجات داده و بسیاری از کشورهای منطقه به ثروت مادی قابل توجهی برای
شهروندان خود دست یافتهاند (یا در راه دستیابی به آن هستند). پس از
آمریکای شمالی و اروپای غربی، آسیا- اقیانوسیه بالاترین امتیاز منطقهای را
در کیفیت اقتصادی به دست آورده است. اما رفاه، چیزی فراتر از موفقیت
اقتصادی است. یکی از مهمترین ارکان رفاه، آزادی فردی است و به جز کشورهایی
مانند نیوزیلند و استرالیا، دیگر کشورهای منطقه در بهبود این رکن، ضعیف
عمل کردهاند. برای این عملکرد ضعیف، دو دلیل احتمالی وجود دارد. نخست
نگرشهای فرهنگی و اجتماعی خاص سبب محدود کردن آزادیهای فردی میشود.
خشونتها و درگیریهای مذهبی نیز دولتها را واداشته تا آزادیهای فردی و
برخی حقوق قانونی را محدود کنند. مالزی مثال شاخصی برای این امر است. دوم،
به نظر میرسد در برخی از کشورهای کمتر مرفه منطقه، تمایل به دستیابی به
رشد اقتصادی و ثبات سیاسی به انگیزه و دلیلی برای سرکوب آزادیهای فردی
شهروندان تبدیل شده است. برای مثال در سنگاپور که پس از نیوزیلند و
استرالیا، مرفهترین کشور منطقه است، نبود آزادی مطبوعات، جایگاه آزادی
فردی این کشور را به رتبه 112جهان رانده است. دولت این کشور همچنین برخی
مذاهب را غیرقانونی اعلام کرده و برای آن مجازات مرگ در نظر گرفته است.
رتبه ششم؛ خاورمیانه و شمال آفریقا
اگرچه ثروت در منطقه منا، همواره رو به افزایش بوده اما رفاه کلی منطقه
برای دومین سال پیاپی با کاهش مواجه شده است. تصویر منطقهای رفاه، کمی
پیچیده است؛ اسرائیل شاهد بیشترین رشد رفاه بوده و ترکیه، به دلیل کاهش
ایمنی و امنیت و کاهش آزادی مطبوعات و آزادیهای مدنی، بیشترین افت رفاه را
تجربه کرده است.
لگاتوم مینویسد آزادی در منطقه دچار کسری شده است. کاهش رفاه کشورهای
منا در سال 2017 بیشتر ناشی از عملکرد ضعیف آنها در حوزه ایمنی و امنیت
است؛ مصر، ترکیه و لیبی از این منظر در بدترین شرایط قرار دارند. محیط
زیست، آموزش و بهداشت نیز که در یک دهه گذشته رو به رشد بود، اینک با افت
روبهرو شدهاند. در کنار همه این شکستها اما، آزادی فردی رکنی است که
کسری آن بیشترین صدمه را به رفاه منطقه وارد کرده است.
یافته دیگر لگاتوم حاکی از آن است که مشارکت زنان در جامعه، در منطقه
منا کمتر از کل جهان است. گرچه برخی کشورها شاهد حضور بیشتر زنان در
پارلمان بودهاند اما حضور آنان در بازار کار به شدت کمرنگ است. در حالی که
نرخ مشارکت زنان جهان در بازار کار 51 درصد است، در سال 2016 تنها 24 درصد
از زنان بزرگسال منطقه منا، در بازار کار حضور داشتهاند.
گرچه استانداردهای زندگی در منطقه، در مدت 10 سال گذشته رو به رشد بوده
است اما هنوز هم چالشهای متعددی پیش روی مدیریت تولید ثروت در کشورهای منا
قرار دارد. امارات متحده عربی در این میان، رتبه خوبی در سهولت تجارت کسب
کرده اما تجارت به طور کلی در منا ضعیف است و نشانهای از پیشرفت آن دیده
نمیشود. بیکاری جوانان منا نیز تقریباً دو برابر متوسط جهان است. وجود
درآمدهای نفتی در برخی کشورها، عامل اصلی این عدم تعادل است چراکه لگاتوم
سال گذشته نیز تاکید کرد کشورهایی که به درآمد یک کالا وابستهاند عموماً
در تولید و ایجاد رفاه، با شکست روبهرو میشوند.
چالش دیگر منا، افزایش تهدید «ناتوانی» است. در حالی که امید به زندگی و
رضایت از خدمات بهداشتی در برخی کشورها مانند قطر، امارات، بحرین و
عربستان سعودی بالاست، اما این واقعیت را که مردم منطقه عموماً از زندگی
خود رضایت ندارند، از نظر شادی و عصبانیت امتیاز پایینی گرفتهاند و
بدخیمترین مشکلات ناشی از دیابت و چاقی در این منطقه مشاهده میشود نیز
نمیتوان نادیده گرفت.
منا در پنج سال گذشته رنسانس اجتماعی بزرگی را تجربه کرده است.
خوشبختانه در سال 2017 سرمایه اجتماعی منطقه بیش از هر جای دیگری در جهان
رشد کرده و یافتهها نشان میدهد مردم بیش از هر زمان دیگری تابآوری دارند
و از فرصت دوستیابی بهرهمند هستند. لگاتوم اما یادآوری میکند منا هنوز
در حوزه مشارکت مدنی، ضعیفتر از متوسط جهانی است.
رتبه آخر؛ آفریقای سیاه
آفریقای سیاه، همچون 11 سال گذشته ضعیفترین رفاه را در جهان به نام خود
رقم زده و در رده پایانی جدول قرار گرفته است. با وجود این لگاتوم میگوید
رفاه منطقه در سال جاری میلادی افزایش چشمگیری داشته است.
این منطقه در حوزه محیط زیست، قویتر از هر منطقه دیگری در جهان عمل
کرده است. اما در ارکان آموزش و بهداشت هنوز راه زیادی تا رسیدن به دیگر
مناطق دارد. ایمنی و امنیت نیز رکنی است که به ویژه در سال گذشته با کاهش
روبهرو شده است. ناامنترین کشورهای منطقه نیجر، آفریقای جنوبی و کنگو
هستند اما در 31 کشور باقیمانده نیز به دلیل افزایش مرگومیر ناشی از
درگیری، ایمنی و امنیت افت قابل توجهی داشته است.
لگاتوم میگوید آفریقای سیاه در سال 2017، در دو رکن ضروری رفاه، پیشرفت
چشمگیری پیدا کرده است: محیط کسبوکار و حکمرانی. امتیاز منطقه در محیط
کسبوکار نسبت به سال 2007، 22 درصد افزایش یافته و تمامی کشورها به جز
سودان شاهد پیشرفت بودهاند. با وجود این محیط کسبوکار در آفریقا هنوز در
مقایسه با دیگر کشورها، ضعیف و پایینتر از متوسط جهانی است. این نشان
میدهد چالشهای متعددی مانند نبود زیرساختهای ضروری برای کسبوکار یا عدم
حمایت از سرمایهگذاران همچنان مانع پیشرفت جدی در این رکن رفاه میشود.
بهبود حکمرانی در منطقه توانسته است از حرکت آن به سوی رفاه بیشتر حمایت
کند. تعهد کشورها به اعمال قانون و حکومتهای کارآمد و پاسخگو به آهستگی
در منطقه رو به افزایش است. موریتانی از این نظر حتی توانسته است کره جنوبی
و اسرائیل را پشت سر بگذارد. بهرغم این پیشرفت هنوز هم حکمرانی منطقه در
شرایط مطلوبی قرار ندارد. برای مثال، بدترین کیفیت مقرراتگذاری در بین
سایر مناطق، در آفریقای سیاه دیده میشود. کسبوکار بدون حکومتی که
قانونمدار است و مقرراتی برای حمایت و ترویج نوآوری وضع میکند، پیشرفت
نخواهد کرد.
♦♦♦
پروفایل ارکان رفاه در یک دهه
رفاه پدیدهای چندبعدی است. این بدان معناست که برای سنجش و پیگیری آن
به مجموعه گستردهای از شاخصها نیاز است. به همین سبب لگاتوم، رفاه
کشورها را بر مبنای 9 رکن اصلی (pillars) که هر یک زیرشاخصهای متعددی
دارند، ارزیابی میکند.
کیفیت اقتصادی
این رکن با زیرشاخصهایی نظیر کیفیت زندگی، دربرگیرندگی اقتصادی،
سیاستهای ضدانحصار، مشارکت بازار کار، رقابتپذیری و گشودگی تجارت سنجیده
میشود.
لگاتوم میگوید کیفیت اقتصادی جهان در مقایسه با سال 2007، اندکی بهبود
یافته اما آنچه مهمتر است، در مدت پنج سال گذشته توانسته از افت شدید سال
2012 رهایی یابد. آمریکای لاتین و کارائیب شاهد بیشترین پیشرفت در این رکن
بودهاند و آفریقا نیز با افت کیفیت اقتصاد مواجه شده است. به بیان
سادهتر، اکنون افراد کمتری در جهان در فقر مطلق زندگی میکنند و به نسبت
10 سال قبل، تعداد بیشتری از مردم از استانداردهای زندگی رضایت دارند. این
دستاوردها متاسفانه با کاهش رشد اقتصادی بیاثر شده است و نشان میدهد
دولتها کمتر از قبل برای رقابتپذیری گشودهاند و مشارکت در بازار کار نیز
کمتر شده است.
محیط کسبوکار
زیرشاخصهایی مثل محیط کارآفرینی، زیرساخت کسبوکار، دسترسی به اعتبار،
حمایت از سرمایهگذاران و انعطافپذیری بازار کار برای سنجش این رکن به کار
میروند. لگاتوم 2017 مینویسد توانمندی و استحکام محیط کسبوکار یک
کشور، عامل کلیدی برای تعیین میزان رفاه آن است. یک محیط کسبوکار قدرتمند
فضای مناسبی برای کارآفرینی ایجاد میکند، امکان شکلگیری ایدهها و
فرصتها و پیگیری آنها را فراهم میآورد و به تولید ثروت و رفاه اجتماعی
بیشتر منتهی میشود. در یک دهه گذشته، محیط کسبوکار جهان بیش از هر رکن
دیگری رشد کرده و امتیاز آن بیش از 10 درصد افزایش داشته است. در مقایسه با
10 سال قبل، اکنون راهاندازی یک کسبوکار آسانتر است، سرمایهگذاران از
طریق حقوق مالکیت و فرآیندهای تسهیلگر، بیش از قبل حمایت میشوند و
زیرساخت کسبوکار بهبود پیدا کرده است. در این رکن، اروپای شرقی پیشگام است
و منطقه آسیا و اقیانوسیه در رقابت با دیگر مناطق جا مانده است.
حکمرانی
حاکمیت قانون، یکپارچگی حکومت، عملکرد حکومت و مشارکت سیاسی، سنجههای
رکن حکمرانی هستند. ماهیت حکمرانی هر کشور تاثیری مادی بر رفاه آن کشور
دارد. حاکمیت قانون، نهادهای قدرتمند و کیفیت مقررات همگی به رشد اقتصادی
کمک میکنند. حکومتهای کارآمد، عادل و پاسخگو، اعتماد عمومی را افزایش
میدهند و در نهایت، سبب افزایش رضایت از زندگی در میان شهروندان میشوند.
کیفیت حکمرانی جهان، پس از یک اوجگیری در سال 2009، با افت روبهرو شده
بود اما لگاتوم میگوید در یک سال گذشته دوباره رو به رشد گذاشته و اینک
در بالاترین سطح خود در تاریخ شاخص رفاه قرار دارد. تمامی مناطق شاهد بهبود
کیفیت حکمرانی بودهاند و سرعت رشد این رکن در آسیا و اقیانوسیه بیش از
دیگر مناطق جهان است. بهبود حکمرانی اما، در مناطقی نظیر منا، اروپای شرقی
و آمریکای لاتین همچنان ضعیف است.
آزادی فردی
در جوامعی که در آنها از حقوق مدنی و آزادیهای شهروندان حمایت میشود،
مردم رضایت بیشتری از زندگی دارند. به علاوه، یک کشور زمانی از درآمد
بالای ملی منتفع میشود که از آزادیهای فردی شهروندانش محافظت کند و
پذیرای تنوع اجتماعی باشد که محرک و مشوق نوآوری است.
لگاتوم میگوید آزادی فردی جهان از سقوط سال 2012 رهایی یافته و اینک
برای نخستین بار از سطح سال 2007 هم پیشی گرفته است. آسیا و آفریقای سیاه،
بیشترین رشد را به نام خود ثبت کردهاند و آمریکای لاتین نیز شاهد پیشرفت
بوده است. آمریکای شمالی اما، بیش از هر منطقه دیگری در جهان، شاهد افت
آزادیهای فردی است.
سرمایه اجتماعی
لگاتوم سرمایه اجتماعی را بر مبنای زیرشاخصهایی نظیر روابط فردی و
اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و مشارکت مدنی میسنجد. شبکههای اجتماعی و
همبستگی که در جامعه حس میشود، به ویژه هنگامی که افراد به یکدیگر اعتماد
میکنند و احترام میگذارند، بر رفاه یک کشور تاثیر مستقیم دارد. جوامعی که
سطح اعتماد در آنها پایین است رشد اقتصادی کمتری را تجربه میکنند.
بنابراین کلمه «سرمایه» در مفهوم «سرمایه اجتماعی» به مشارکت و نقش
شبکههای اجتماعی به عنوان یک دارایی که پاداش اقتصادی (Economic returns)
تولید میکند و سبب بهبود رفاه میشود، اشاره دارد.
در مدت 10 سال گذشته سرمایه اجتماعی جهان رو به افزایش بوده است. منطقه
آسیا و اقیانوسیه در این مدت همواره پیشگام بهبود سرمایه اجتماعی بوده اما
امسال دستاوردهای منا، از آن پیشی گرفته است. آمریکای شمالی و اروپای غربی
که همواره صدرنشین رتبهبندی سرمایه اجتماعی بودهاند، اینک شاهد کاهش این
رکن هستند. و مایه شگفتی است که در آمریکای شمالی این کاهش، به بهای از دست
رفتن جایگاه برتر منطقه در رفاه جهانی تمام شده است.
ایمنی و امنیت
ایمنی و امنیت لازمه حفاظت از رفاه پایدار هستند. برای جذب سرمایهگذاری
و رشد پایدار اقتصادی به محیطی امن و باثبات نیاز است. رفاه مردم نیز به
داشتن شرایط زندگی ایمن و امنیت فردی وابسته است. شاخص رفاه لگاتوم میگوید
رکن ایمنی و امنیت در 10 سال گذشته رو به کاستی بوده و سال 2017 نیز از
این قاعده مستثنی نیست؛ امتیاز جهان بیش از هر سال دیگری، در این حوزه
کاهش پیدا کرده است. ایمنی و امنیت در تقریباً دوسوم از 149 کشور جهان رو
به وخامت گذاشته و در منطقه منا، بدترین شرایط را دارد. اما داستان ایمنی،
روی خوشی هم دارد. ایمنی و امنیت در اروپای شرقی افزایش یافته و در آمریکای
لاتین گرچه تصویر کلی با کاهش همراه است اما نیمی از کشورها شاهد پیشرفت
این رکن بودهاند.
بهداشت
شهروندان یک کشور برای آنکه به رفاه واقعی دست یابند میبایست از سلامت و
بهداشت مطلوب بهرهمند باشند. تنها کسانی که از سلامت روانی و جسمی خوبی
برخوردارند سطح بالایی از رفاه را تجربه میکنند. برای رسیدن به درآمد
سرانه پایدار نیز به زیرساختهای بهداشتی موثر و کارآمد نیاز است. بیماری و
ناتوانی سبب میشود افراد نتوانند از ظرفیتها و توانمندیهای خود بهره
کامل ببرند.
بهداشت جهانی که در اوایل دوره 10ساله گذشته رو به رشد گذاشته بود، اینک
در حال کاهش است. جنبههایی از بهداشت که سببساز این افت شده است، وخامت
رفاه عاطفی (افزایش گزارش عصبانیت و اضطراب) است و مردم بیش از گذشته احساس
میکنند دچار مشکلات سلامتی هستند. منطقه آمریکای لاتین و کارائیب تنها
نقطهای از جهان است که شاهد رشد رکن بهداشت بوده است. شهروندان اروپای
شرقی از این منظر، بیشترین افت را تجربه کردهاند.
آموزش
برای سنجش آموزش، لگاتوم از زیرشاخصهایی مانند دسترسی به آموزش، کیفیت
آموزش و سرمایه انسانی نیروی کار بهره میگیرد، آموزش و سرمایه انسانی را
بلوکهای ساختمانی جوامع مرفه میدانند. آموزش به افراد اجازه میدهد تا
زندگی موثرتر و کارآمدتری داشته باشند. جمعیت تحصیلکرده بهتر میتواند در
جامعه مشارکت کند.
شاخص لگاتوم نشان داده است آموزش جهان در 10 سال گذشته پیوسته در حال
بهبود بوده است. مهمترین دستاورد جهان در حوزه آموزش در حوزه سواد
بزرگسالان است که به نسبت سال 2007، سه درصد افزایش یافته است. در حالی که
آفریقای سیاه در سال 2017 بیشترین دستاورد را در حوزه آموزش داشته است،
اروپای شرقی بیشترین افت در این رکن را به نام خود رقم زده است.
محیط زیست
یک محیط زیست باکیفیت به شیوههای مختلف فیزیکی (مانند کیفیت هوا)،
اجتماعی (مانند فضای سبز) یا نمادین (مانند پارکهای ملی) در شهروندان یک
کشور احساس رفاه و رضایت از زندگی ایجاد میکند. به استثنای سال 2012، جهان
در 10 سال گذشته شاهد بهبود کیفیت محیط زیست بوده و امسال امتیازی در
بالاترین سطح را در این رکن کسب کرده است. اروپای شرقی بیشترین دستاورد در
حوزه محیط زیست را به نام خود ثبت کرده چراکه دسترسی به آب سالم و رضایت از
تلاشهای حکومتها در حفظ محیط زیست، شرایط را بهبود بخشیده است.
با وجود این برخی شاخصها در جهان رو به وخامت گذاشته است. منابع آب و
ذخایر ماهی جهان بیش از هر زمان دیگری تحت فشار است و این هشداری است که
دنیا باید آن را جدی بگیرد.