بزرگنمايي:
فصل اقتصاد - برترین ها - ترجمه از حمید گنجی: کمپانی اپل گوشی آیفون را در سال 2007 عرضه کرد. چهار سال بعد، 35 درصد از بزرگسالان آمریکایی مالک یک گوشی هوشمند بودند. این عدد در حال حاضر 77 درصد است. در سال 2014، تعداد تبلتها و گوشیهای هوشمند موجود در جهان از تعداد افراد روی کره زمین بیشتر بود و به طور متوسط هر خانوار آمریکایی از 5 دستگاه استفاده میکرد. امروزه به طور متوسط هر مشتری تقرییا 4 دستگاه دیجیتال دارد.
چرا این آمار و ارقام را گفتیم؟ زیرا ترویج دستگاهها در زندگی مشتری پیامدهای مهمی برای چگونگی تفکر در مورد بازاریابی دارد. آن روزگار که مشتریان تمام وقت آنلاین خود را پشت یک کامپیوتر دسکتاپی سپری میکردند تمام شده است. امروزه مشتری ممکن است در گوشی روی تبلیغات شما کلیک کند و در تبلتش نگاهی به سایت شما بیاندازد و برای خرید به سراغ لپتاپش برود.
روشهای تکنولوژی و بازاریابی ما باید انعطاف پذیر باشند تا رفتار مصرف کننده معاصر را انعکاس دهند. در یک جهانی که به طور فزاینده از گوشیهای هوشمند استفاده میشود و کاربران 86 درصد از زمان خود را در اپلیکیشنها میگذرانند، بازاریابان دیگر نمیتوانند برای کسب چشماندازهای دقیق به کوکیها اعتماد کنند. به این آمار خوب دقت کنید:
58 درصد از محاسبات بر مبنای کوکیها اغراقآمیز هستند
35 درصد از اطلاعات دموگرافیک بر مبنای کوکیها نادرست هستند
12 درصد از تبدیلات توسط کوکیها از دست رفتهاند
اگر یک تاکتیک ضروری برای بازاریابی دیجیتال مانند کوکیها قدیمی شده است، بازاریابان باید چکار کنند؟ چه چیزی به عنوان زیربنای استراتژی بازاریابی دیجیتال جایگزین کوکیها خواهد شد؟
افراد را هدف قرار دهید، نه دستگاهها را
برای تعامل موثر با مشتریان دیجیتال امروزی، بازاریابان باید یک تغییر پارادایم را بپذیرند: آنها باید هدفگیری دستگاهها را متوقف کرده و روی هدفگیری افراد متمرکز شوند. بازاریابی شخص محور به بازاریابان اجازه میدهد با رهگیری یک کاربر در طول چندین دستگاه و کانال، یک تجربه مشترک را به مشتری ارائه دهند.
هسته اصلی بازاریابی شخص محور این است که بتوانید افراد را فارغ از دستگاه مورد استفاده آنها برای ارتباط با برندتان، شناسایی کنید.
شناسه های تأیید شده در پلتفرمهای اجتماعی یا پایگاههای CRM باید به دستگاه های قابل حمل مانند تلفن های هوشمند و تبلتها متصل شوند. شناسایی متقابل دستگاه این امکان را بوجود میآورد که دادههای قطعی با دادههای شخصی و دادههای احتمالی با هم ترکیب شوند.
برای انجام فرآیند شناسایی متقابل دستگاهها، بازاریابان باید یاد بگیرند که به اطلاعات شخص اولی مانند لاگینها به فیسبوک و اطلاعات ذخیره شده در CRM ها متکی باشند و به سایر اطلاعات شخص ثالث مانند کوکیها و رهگیریها اعتنایی نکنند.
یک استاندارد طلایی جدید
مزایای بازاریابی شخص محور، گسترده و قدرتمند است. با سرمایهگذاری روی این نوع از بازاریابی، کمپانیها میتوانند چشمانداز عمیقتری نسبت به رفتارها و اولویتهای مشتریان خود به دست آورند. تیمهای بازاریابی میتوانند محتواهایی را خلق کنند که بیشتر با مخاطبانشان مرتبط باشد و بتواند در هر مرحله سفر مشتری، با آنها وارد تعامل بهتر و پایدارتری شود.
به همین خاطر است که بسیاری از کسبوکارهای مطرح و کارشناسان، بازاریابی مبتنی بر شخص را «یک استاندارد طلایی برای بازاریابی» نامیدهاند. به گفته Danielle Lee، با بازاریابی مبتنی بر شخص، شما اطمینان بیشتری دارید که پیامتان به دست مشتری میرسد و به کسب نتایج قابلاندازهگیری منجر میشود. به آمارهای زیر نگاه کنید:
در سال 2014، 65 درصد از بازاریابانی که در نظرسنجی Digiday شرکت کردند، گفتند که آنها قبلا روی کمپینهای شخص محور سرمایهگذاری کردهاند و یا در حال برنامهریزی برای آن هستند
در سال 2015، 77 درصد از بازاریابانی که استراتژیهای شخص محور را اجرایی کرده بودند برنامه داشتند تا سرمایهگذاری روی این بخش را افزایش دهند.
سال گذشته، 48 درصد از خریداران رسانهها گزارش دادند که سرمایهگذاری روی کمپینهای تبلیغاتی شخص محور به سرعت در حال افزایش است
نتایج یک تحقیق در سال 2016 مشخص کرد که 56 درصد از بازاریابان برنامه داشتند تا سرمایهگذاریهای خود را روی کمپینهای cross-device در سال 2017 افزایش دهند
فقط در چند سال کوتاه، بازاریابی مبتنی بر شخص به عنوان یک استراتژی برنده برای دنیای چند دستگاهی ما شناخته شده است.