بزرگنمايي:
فصل اقتصاد - ماهنامه معیشت - محمدرضا فرهادی پور: از آنجا که فروشنده نسبت به خریدار درباره کالایی که می خواهد مبادله کند اطلاعات بیشتری دارد، ممکن است مشکل انتخاب بروز کند. به عبارت دیگر، در این وضعیت خریدار ممکن است بعد از معامله متوجه شود که کالای مورد نظر کیفیتی را که انتظار داشته ندارد. این مشکل در خرید کالاهای دست دوم مانند لپ تاپ و ماشین رایج است.
فروشندگان کالاهایی مانند موبایل دست دوم یا خودرو دست دوم از عیوب پنهان مال خود اطلاع کامل دارند و خریدار از آن عیوب بی اطلاع است؛ به عبارتی اطلاعاتی نامتقارن است. احتمالا همیشه مالکان کالاهای معیوب در مقایسه با کالاهای سالم اقدام به فروش آن ها می کنند و همین جاست که نگرانی در دل خریدار رخنه می کند.
در نتیجه این امر، بسیاری از افراد از خرید کالاهای دست دوم اجتناب می کنند. این مشکل کالاهای دست دوم نشان می دهد که چرا همیشه یک کالای دست دوم که فقط از حالت آکبند خارج شده است، ارزان تر از کالاهای دست دوم اجتناب می کنند. این مشکل کالاهای دست دوم نشان می دهد که چرا همیشه یک کالای دست دوم که فقط از حالت آکبند خارج شده است، ارزان تر از کالای نو مشابه است. معمولا فرض ذهنی خریدار این است که فروشنده می خواهد از شر این کالای در حد نو راحت شود؛ چرا که فروشنده اطلاعاتی از کالا و مشکل آن دارد که پنهان است.
اما این انتخاب های زیان بار در حوزه های بیمه های اجتماعی نیز وجود دارد. همیشه خریداران یا متقاضیان بیمه در مقایسه با شرکت های بیمه اطلاعات بیشتری از وضعیت سلامت یا مال مورد بیمه دارند مثلا اگر خریداری دنبال بیمه درمانی باشد، فرض بر این است که شاید او بیماری جدی دارد و از این رو متقاضی خدمات درمانی و بیمه درمان است. وقتی قیمت بیمه زیاد باشد، اگر متقاضی شرایط عادی و متعال داشته باشد، به راحتی تن به خرید بیمه با قیمت هنگفت نمی دهد و اگر اقدام به خرید بیمه با حق بیمه زیاد کرد، احتمالا مشکلی دارد.
اگر بیمه گر این شخص را بیمه کند، به احتمال زیاد ریسک بیشتری را پذیرفته است.
وجود اطلاعات نامتقارن بین خریدار و فروشنده باعث می شود بازار کارایی خودش را از دست بدهد. در بازار فرض بر این است که دست نامرئی آدم اسمیت معجزه می کند و بهترین معاملات را شکل می دهد. مشکل کالاهای دست دوم بد باعث می شود کالاهای دست دوم خوب از بازار خارج شوند. وقتی افراد نمی توانند قبل از خرید درباره کیفیت کالا و خدمات قضاوت کنند، این شک در دلشان هست که کالاهایی که گیرشان می آید، کیفیت پایینی دارند و بنجل هستند و در نتیجه کالاهای خوب و باکیفیت را از بازار خارج می کنند.
نظام بانکی هم با مشکل انتخاب بد مواجه است. مشتریان دنبال دریافت اعتبار از بانک ها و موسسات مالی هستند و میزان ریسک اعتباری آن ها برای بانک متفاوت است. اگر مشتریان به دو دسته کلی با ریسک بالا و ریسک پایین تقسیم شوند، بی شک ارائه خدمات مالی از جانب بانک به مشتریان با ریسک بالا هزینه بیشتری دارد؛ زیرا مثلا احتمال نکول وام از جانب آن ها بسیار بالاست.
وقتی هم مثلا نظام بانکی تصمیم می گیرد وام بدهد، مشتریان با ریسک بالا بیش از حد تناسب سهم خود در کل جمعیت به دریافت وام تمایل دارند و همین خصوصیت پنهان سبب می شود بانک انتخاب خوبی نداشته باشد. به عبارت دیگر، مشکل کژگزینی رخ می دهد.
کژمنشی از جانب صاحبان کالای دست دوم که عیوب پنهان آن ها را می دانند، از جانب متقاضیان بیمه که وضعیت سلامت خود را بهتر می داند و از جانب متقاضی وامی که وضعیت اعتبار و وثیقه اش را خوب تر می داند، باعث کژگزینی از جناب خریدار کالای دست دوم و شرکت بیمه و بانک می شود.
اطلاعات نامتقارن اما درخصوص کالاهای نو نیز صادق است. امروزه هنگام خرید کالاهای نو نیز با طیفی از کالاهای باکیفیت متمایز مواجه می شویم که تشخیص تفاوت آن ها آسان نیست، اما همه ظاهر یکسانی دارند. مشکل اطلاعات نامتقارن باعث حضور کالاهای با کیفیت پایین در بازار می شود و وقتی حمایت از مصرف کنندگان ضعیف باشد، وجود چنین کالاهایی در بازار بیشتر می شود.
در ایران این مشکل بسیار جدی است؛ لوازم خانگی فروش بد لوازم خانگی ساز خوب را از بازار خارج می کنند و اگر هم یک لوازم خانگی فروش خوب کیفیت کالایش را بهبود بخشد، فروشنده کالای بد نیز منتفع می شود. هر جا پای انتخاب در میان است کژرفتاری ناشی از کژمنشی می تواند منجر به کارگزینی شود.
اطلاعات نامتقارن مخاطره اخلاقی ایجاد می کند و مخاطره اخلاقی (کژمنشی) وسوسه پنهان سازی را تقویت می کند. این موضوع آن قدر مهم است که دستمایه کار و خمیرمایه برخی از مهم ترین حوزه های تحقیقات اقتصادی شده و برای اقتصاددانانی که در این حوزه کار کرده اند یک نوبل به ارمغان آورده است. جوزف استیگلیتز و جورج آکرلوف و مایکل پنس این اقتصاددانان بوده اند.