در تدارک جنگی طولانی با چین در آینده
مهم‌ترین جنگ اقتصادی

مهم‌ترین جنگ

  بزرگنمايي:

فصل اقتصاد - وضعیت چین در روابط بین‌المللی برای سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی ایرانی که شریک اول تجاری آن‌ها چین است بسیار اهمیت دارد.
در دهه گذشته، چشم‌انداز تاخت‌وتاز نظامی چین در منطقه هند-آرام ( Indo-Pacific ) دیگر نه موضوعی فرضی بلکه از موضوعات اصلی تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان دفاعی ایالات متحده شده است. شی جین ‌ پینگ، رهبر چین، به‌طور قابل توجهی ساختارهای نظامی کشورش را با سرعت بیشتر گسترش داده است. در عین حال، چین بیش از پیش در گستره وسیعی از اقیانوس آرام، ادعاهای توسعه‌طلبانه‌اش را پیش برده و به آب‌های متحدان کلیدی ایالات متحده و شرکای مهم امنیتی این کشور، از جمله ژاپن و فیلیپین و تایوان، تجاوز کرده است. شی، بیش از پیش تأکید دارد که تایوان باید دوباره به چین بپیوندد، و از تمسک به زور در رسیدن به این هدف خودداری کرده است. در شرایطی که حواس ایالات متحده پرت جنگ‌های بزرگ در اروپا و خاورمیانه است، برخی در واشنگتن می‌ترسند که پکن فرصت را غنیمت بشمارد و بخشی از این جاه‌طلبی‌های ریویزیونیستی را با آغاز یک عملیات نظامی محقق سازد، آن‌هم پیش از آنکه غرب بتواند واکنشی نشان دهد.
تحلیل‌گران آمریکایی تایوان را نقطه بحرانی می‌دانند و چندین نظریه را در مورد نحوه اجرای چنین حمله‌ای بررسی کرده‌اند. در نظریه اول چین تایوان را فتح کرده است و «کار از کار گذشته است». ارتش آزادی‌بخش خلق چین طبق این فرضیه از موشک‌ها و حملات هوایی علیه نیروهای تایوانی و نیروهای ایالات متحده در منطقه استفاده می‌کند و سیگنال‌ها و راه‌های ارتباطی را مختل می‌سازد و از حملات سایبری در تضعیف توانایی دفاعی آن‌ها بهره می‌برد. چین در صورت موفقیت می‌تواند به سرعت کنترل را در دست بگیرد. راه دوم این است که ائتلافی به رهبری ایالات متحده حمله اولیه چین به تایوان را خنثی کند. اما با توجه به اینکه چین و ایالات متحده هر دو زرادخانه‌های هسته‌ای دارند، بسیاری از تحلیل‌گران نگران نتیجه سوم و فاجعه‌بارتری هستند. در این نسخه پس از حمله اولیه یا شروع درگیری مسلحانه، یک یا هر دو طرف تخاصم به دنبال یک مزیت قاطع هستند. در این سناریو ممکن است دشمن به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای تحریک شود. هر یک از این سناریوها محتمل است و سیاستگذاران ایالات متحده باید این تحلیل‌ها را جدی بگیرند.
با این حال، یک احتمال بسیار متفاوتی هم وجود دارد که نه تنها محتمل بلکه هیچ بعید نیست: یک جنگ کلاسیک طولانی‌مدت بین چین و ائتلافی به رهبری ایالات متحده. هرچند آثار مخرب این قبیل جنگ‌ها از جنگ هسته‌ای کمتر است اما ممکن است هزینه‌های هنگفتی روی دست هر دو طرف بگذارد. جنگ کلاسیک یا نبرد متقارن به جنگی می‌گویند که در آن از جنگ‌افزارهای متعارف نظامی و تاکتیک‌های تعریف‌شده و مشخص و معین نظامی استفاده می‌کنند و میان دو یا چند کشور صورت می‌گیرد. رویارویی دو طرف در جنگ کلاسیک «باز» است و نیروهای دو طرف تعریف‌شده‌اند. در جنگ کلاسیک استفاده از جنگ‌افزارهای نامتعارف مانند شیمیایی و میکروبی و هسته‌ای معمول نیست.
نبردهای بدون بمب
رویارویی نظامی چین و ایالات متحده اولین جنگ قدرت‌های بزرگ پس از جنگ جهانی دوم و اولین جنگ بین دو قدرت بزرگ هسته‌ای خواهد بود. با توجه به تمرکز قدرت اقتصادی و توانایی‌های فناورانه پیشرفته در ژاپن و کره جنوبی و تایوان ــ دموکراسی‌های پیشرفته‌ای که یا از متحدان نزدیک یا از شرکای ایالات متحده‌اند ــ چنین جنگی بسیار مخاطره‌آمیز خواهد بود. اگر جنگ آغاز شود، عقب‌نشینی برای هر یک از طرفین احتمالاً بسیار دشوار خواهد بود. با این حال، روشن نیست که این جنگ به تشدید تنش هسته‌ای می‌انجامد یا نه.
چین و ایالات متحده هم، نظیر اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در اواخر قرن بیستم، قادرند یکدیگر را در عرض چند ساعت نابود کنند. در جنگ سرد، ترس از ایجاد یک مشاجره هسته‌ای انگیزه قوی مسکو و واشنگتن برای اجتناب از هرگونه مواجهه نظامی مستقیم بود. البته، موازنه قدرت هسته‌ای پکن و واشنگتن به‌طرز چشمگیری با موازنه قدرت مسکو و واشنگتن در جنگ سرد فرق دارد، چرا که قدرت نظامی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی متوازن بود. زرادخانه هسته‌ای چین در برابر زرداخانه‌های ایالات متحده ناچیز است، هرچند پکن در دهه آینده به‌دنبال توسعه زردخانه‌هایش است. با وجود این، در حال حاضر هم زرادخانه چین آنقدر بزرگ است که پکن، در صورت حمله به چین، توان هسته‌ای کافی برای اقدامی تلافی‌جویانه را داشته باشد.
با این‌حال، تصور بر این است که جنگ احتمالی آمریکا و چین هسته‌ای نخواهد بود. در بیش از هفت دهه درگیری‌های پس از جنگ جهانی دوم از سلاح‌های هسته‌ای هیچ استفاده‌ای نشده است. برای نمونه، در جنگ سرد، دو ابرقدرت هسته‌ای درگیر جنگ‌های نیابتی در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین شدند که گرچه هر دو طرف هزینه‌های انسانی و نظامی بالایی متحمل شدند، از سلاح‌های هسته‌ای استفاده نکردند. حتی در جنگ‌هایی که فقط یک طرف سلاح هسته‌ای در اختیار داشت، طرفِ مسلح از مزیت این سلاح‌ها استفاده نکرد. ایالات متحده در جنگ‌های خونین و طولانی کره و ویتنام شرکت داشت اما از برگ برنده هسته‌ای خود بهره نبرد. اسرائیل نیز در جنگ یوم کیپور در سال 1973 از سلاح‌های هسته‌ای علیه مصر یا سوریه استفاده نکرد. همین روند در مورد روسیه نیز در جنگ با اوکراین صادق بوده است، ولو این درگیری به اواخر سال دوم رسیده و روسیه بهای هنگفتی پرداخت کرده است، چه مالی چه جانی.
دلایل جنگ
جنگ چین و ایالات متحده به شیوه‌های مختلفی ممکن است آغاز شود. با توجه به جاه‌طلبی چین برای تسلط بر منطقه هند-آرام، چنین جنگی به احتمال زیاد ممکن است مجمع‌الاجزایر اقیانوس آرام را درگیر کند که از جزایر کوریل در شمال ژاپن شروع می‌شود و به جزایر ریوکیو و تایوان و فیلیپین و بخش‌هایی از اندونزی می‌رسد. همان‌طور که بسیاری در واشنگتن استدلال کرده‌اند هدف اصلی تایوان است، با توجه به موقعیت راهبردی جزیره تایوان که در حد فاصل ژاپن و فیلیپین قرار دارد، و نقش کلیدی این کشور در اقتصاد جهانی و موقعیت آن به‌عنوان هدف اصلی اهداف توسعه‌طلبانه پکن. ارتش چین بیش از پیش در تنگه تایوان فعال شده است.
اما تنگه تایوان تنها جایی نیست که جنگ ممکن است از آنجا آغاز شود. چین به تاخت‌وتاز نظامی خود در حریم هوایی ژاپن و اقدامات تحریک‌آمیز خود در مناطق انحصاری اقتصادی فیلیپین و ویتنام ادامه داده است و احتمال وقوع یک حادثه جنگ‌افروز را افزایش داده است. علاوه بر این، تنش‌ها میان کره شمالی و کره جنوبی همچنان بالا است. اگر درگیری در شبه‌جزیره کره آغاز شود، ایالات متحده ممکن است به این منطقه نیروهای کمکی اعزام کند، که باعث می‌شود پکن فرصتی برای تسویه حساب در سایر نقاط مجمع‌‌الجزایر مذکور پیدا کند.
حتی ممکن است جنگ با چین در جنوب آسیا آغاز شود. چین، در طول دهه گذشته، چندین بار با هند در امتداد مرز مشترکشان درگیر شده است. جنوب آسیا یا آسیای جنوبی، بخش جنوبی قاره آسیا است که از سمت غرب آسیا و آسیای مرکزی و شرق آسیا و جنوب شرق آسیا احاطه شده است. جنوب آسیا در موضوعات جغرافیایی و قومی و فرهنگی کاربرد دارد. کشورهای جنوب آسیا عبارتند از افغانستان و بنگلادش و بوتان و هند و مالدیو و نپال و پاکستان و سریلانکا. اگر هند قربانی تاخت‌وتاز نظامی چین شود، واشنگتن علاقه زیادی به دفاع از قدرت و شریک نظامی بزرگ خود خواهد داشت که بزرگ‌ترین دموکراسی جهان است.
القصه، اگر جنگ در هر یک از این مکان‌ها رخ دهد، ممکن است چین و ایالات متحده را وارد درگیری مسلحانه مستقیم کند. و اگر چنین جنگی در بگیرد بعید است به این زودی‌ها پایان یابد. اما حتی اگر واشنگتن و شرکای آن بتوانند از تصرف تایوان به دست ارتش آزادی‌بخش خلق چین جلوگیری کنند، پکن ممکن است تمایلی به پذیرش شکست نداشته باشد. و مانند ایالات متحده، ابزاری برای ادامه جنگ خواهد داشت. با توجه به مخاطرات زیاد، نمی‌توان روی هیچ یک از طرفین حساب کرد که تسلیم شود.
بر خلاف جنگ سرد، که اتحادهای سفت و سختی از دو ابرقدرت حمایت می‌کردند ــ ناتو به رهبری ایالات متحده و پیمان ورشو به رهبری اتحاد جماهیر شوروی ــ وضعیت کنونی در منطقه هند-آرام یک درهم ریختگی ژئوپلیتیکی است. چین هیچ متحد رسمی ندارد، اگرچه از روابط نزدیک با کره شمالی و پاکستان و روسیه برخوردار است. اما ایالات متحده مجموعه‌ای از ائتلاف‌ها و مشارکت‌های دوجانبه در منطقه دارد که واشنگتن در مرکز و متحدانش یعنی استرالیا و ژاپن و فیلیپین و کره جنوبی و تایوان و تایلند حول آن قرار دارند. با این‌حال، ، این متحدان آسیایی، بر خلاف اعضای ناتو، هیچ تعهد دفاعی مشترکی ندارند. بنابراین، در صورت تجاوز چین به منطبقه هند-آرام واکنش‌های شرکای آمریکا در منطقه قطعی نیست.
آنچه در مراحل اولیه جنگ اتفاق می‌افتد در تعیین قدرت طرفین مهم است. طرفی که به عنوان متجاوز معرفی شود ممکن است کشورهای بی‌طرف را که جنگ را از منظر اخلاقی می‌بینند، از خود دور کند. از سوی دیگر، کشورهایی که بیشتر دیدگاه سیاسی واقع‌گرا دارند، ممکن است با هر طرفی که به موفقیت زودهنگام دست یابد متحد شوند (مثل ایتالیا در جنگ جهانی دوم). پس از دفاع اولیه موفق اوکراین در برابر تهاجم روسیه در بهار 2022، بسیاری از کشورهای غربی، از جمله کشورهای سنتاً بی‌طرفی مانند فنلاند و سوئد، به حمایت از کیف پرداختند. به همین ترتیب، اگر چین نتواند سریعاً به اهداف خود در جنگ احتمالی برسد، کشورهای سنتاً بی‌طرفی مانند اندونزی و سنگاپور و ویتنام ممکن است برای مقاومت در برابر تاخت‌وتاز نظامی پکن با هم متحد شوند.
اقدامات بازدارنده
به محض شروع جنگ، هم چین و هم ایالات متحده باید با خطرات ناشی از زرادخانه‌های هسته‌ای خود مقابله کنند. مانند زمان صلح، دو طرف باید سخت به دنبال اجتناب از بروز فاجعه هسته‌ای باشند. با این حال، در گرماگرم جنگ، چنین احتمالی را نمی‌توان از بین برد. رهبران هر دو قدرت بزرگ باید درجه بالایی از خویشتن‌داری داشته باشند. هم واشنگتن و هم پکن، برای جلوگیری از گسترش جنگ، باید خطوط قرمز یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
با توجه به احتمال گسترش غیرقابل کنترل فاجعه هسته‌ای، دور از انتظار نیست اگر فرض کنیم هم چین و هم ایالات متحده در مورد نحوه و مکان تشدید عملیات نظامی احتیاط کنند. اما الزام هر دو طرف به اجتناب از تشدید تنش هسته‌ای در عین حال بستر را آماده درگیری طولانی‌تری می‌کند، زیرا هر دو طرف منابع بسیار مهمی برای استفاده در جنگ بلندمدت دارند. به این ترتیب، مهار جنگ از یک وجه امکان گسترش آن را در سایر وجوه تسهیل می‌کند.
جنگ اراده‌ها
ائتلافی به رهبری ایالات متحده ممکن است چه راهبردی در یک جنگ محدود اما گسترده با چین دنبال کند؟ به طور کلی، سه راهبرد کلی در جنگ وجود دارد: نابودی، فرسایش، از پادرآمدن. هر راهبرد را می‌توان به صورت جداگانه یا ترکیبی دنبال کرد. راهبرد نابودی بر استفاده از یک رویداد واحد یا مجموعه‌ای از اقدامات سریع برای از بین‌بردن توانایی یا اراده دشمن تأکید می‌گذارد، مانند کارزار شش هفته‌ای حمله رعدآسا آلمان علیه فرانسه در سال 1940. در مقابل، راهبرد فرسایش به دنبال کاهش قدرت دشمن است. با این راهبرد نیروهای نظامی در بلندمدت دیگر نمی‌توانند مقاومت مؤثری انجام دهند. این راهبرد اولیه متفقین در برابر متحدین در جنگ جهانی دوم بود. در نهایت، راهبرد از پادرآوردن دشمن به دنبال تضعیف غیرمستقیم نیروهای دشمن است، مانند محروم کردن آن‌ها از دسترسی به منابع حیاتی از طریق محاصره، تخریب زیرساخت‌های اصلی حمل و نقل، یا تخریب تأسیسات صنعتی مهم. نمونه کلاسیک آن جنگ داخلی ایالات متحده بود.
در جنگ چین و ایالات متحده، راهبرد نابودی خطرات غیر قابل جبرانی دارد. از آنجا که هر دو طرف تسلیحات هسته‌ای دارند، قسمی راهبرد نابودی مبتنی بر یک حمله نظامی گسترده با هدف از بین‌بردن توانایی دشمن ممکن است خیلی راحت به نوعی انتحار توافقیِ متقابل تبدیل شود. این خطر همچنین تلاش‌های هر یک از طرفین برای دنبال کردن قسمی راهبرد فرسایشی را که ممکن است به تشدید تنش هسته‌ای بیانجامد، مختل می‌کند. البته چین و ایالات متحده، در استفاده از این راهبردها، باید به دقت در نظر بگیرند که کجا را برای جنگ انتخاب می‌کنند.
در مراحل اولیه جنگ، اهداف نظامی ممکن است برای هر دو طرف اولویت داشته باشند، زیرا ارتش آزادی‌بخش خلق چین تلاش می‌کند یک پیروزی سریع به دست آورد در حالی که ائتلاف ایالات متحده بر ایجاد یک دفاع موفق متمرکز است. در این صورت، اهداف اقتصادی مانند بنادر تجاری و کشتی‌های باری و زیرساخت‌های نفت و گاز در زیرِ دریا در ابتدا اولویت کمتری خواهند داشت. هرچند با طولانی شدن جنگ، هر یک از طرفین بیش از پیش می‌کوشد از طریق جنگ اقتصادی و اطلاعاتی، پتانسیل جنگ‌افروزی طرف مقابل را از بین ببرد.
پایان دادن به جنگ در نوع خود چالشی مهم خواهد بود. با دورنمای یک پیروزی قاطع نظامی دور از دسترس هر یک از طرفین، چنین جنگی ممکن است چندین سال یا بیشتر طول بکشد و فقط زمانی پایان یابد که هر دو طرف مسیر مذاکره را بر خطر نابودی ارحج بدانند، صلحی ناخوشایند بر سر جنگی که می‌توانست به جنگی بسیار پرهزینه و به‌ظاهر بی‌پایان تبدیل شود.
لاک‌پشت‌ها، نه خرگوش‌ها
بنابراین، ایالات متحده و شرکای ائتلافی این کشور اگر به دنبال پیروزی در جنگ با چین هستند نه تنها باید راهبردی برای خنثی‌سازی پیروزی سریع پکن اتخاذ کنند بلکه باید راهبردی هم برای حفظ دفاع خود در یک جنگ طولانی داشته باشند. در حال حاضر، تحقق هدف اول همچنان دشوار است. ایالات متحده و متحدانش ــ چه رسد به شرکای بالقوه‌ای مانند هند و اندونزی و سنگاپور و ویتنام ــ به نظر می‌رسد رویکرد منسجمی در بازدارندگی یا شکست چین در جنگ ندارند. اگر چین جزایر کلیدی را تصرف کند، بازپس‌گیری آن‌ها هزینه‌ای قابل توجه روی دست ایالات متحده و شرکای آن خواهد گذاشت. و اگر چین موفق شود، ممکن است آتش‌بس فوری را به‌عنوان ابزاری برای تحکیم دستاوردهای خود پیشنهاد کند. در نظر برخی از اعضای ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده، چنین پیشنهادی ممکن است جایگزین جذابی برای یک جنگ پرهزینه به‌ نظر برسد.
وانگهی، یک جنگ طولانی احتمالاً هزینه‌های زیادی روی دست تجارت جهانی و زیرساخت‌های حمل و نقل و انرژی و شبکه‌های ارتباطی بگذارد و فشار غیر قابل تحملی بر جمعیت انسانی در بسیاری از نقاط جهان وارد کند. حتی اگر دو طرف از فاجعه هسته‌ای اجتناب کنند، و حتی اگر قلمروهای ایالات متحده و شرکای اصلی ائتلاف با این کشور تا حدی دست‌نخورده باقی بمانند، مقیاس و دامنه تخریب احتمالاً بسیار فراتر از چیزی است که مردم آمریکا و متحدانش تجربه کرده‌اند. علاوه بر این، چینی‌ها ممکن است از این نظر مزایای قابل توجهی داشته باشند: چین با جمعیت بسیار زیاد و رهبری مستبد و صبر و مدارای تاریخی مردمان این کشور در تحمل سختی‌ها، چه بسا آمادگی بیشتری در تحمل یک جنگ طولانی داشته باشد.
منبع: فارن افرز / آینده‌نگر
لینک کوتاه: https://news.tccim.ir/?77455


ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

دلیل دود غلیظ در نزدیکی فرودگاه مهر آباد مشخص شد

شرایط پرداخت ارز مسافرتی به زائران عمره مفرده اعلام شد

برنامه 5 ساله برای احداث 50 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر

کاهش یک میلیون لیتری مصرف روزانه بنزین تهران تا پایان 1404

صنعت 20 میلیارد دلار ارز نیمایی گرفت/ سهم 2.7 میلیارد دلاری خودرو

کاهش 5.5 برابری نرخ بیکاری در پایتخت

پیش‌بینی افزایش تولید ناخالص داخلی چین

ضوابط زیست‌محیطی واردات خودرو توسط جانبازان اعلام شد

پیشرفت 95 درصدی پروژه جهادی مخابرات ایران طی دو سال گذشته

بزرگترین تراشه‌ساز جهان کارخانه‌های بیشتری در اروپا می‌سازد

تعویض یک میلیون کولر گازی پنجره‌ای تا پیک برق سال آینده

سود 138 میلیون تومانی وام 200 میلیونی ودیعه مسکن

کاهش 9 درصدی بخشنامه‌های حوزه تجارت خارجی در نیمه اول سال

آخرین آمار تأمین ارز واردات/ دارو چقدر ارز گرفت؟

صادرات فناوری کره جنوبی آهسته شد

توصیه به فارغ التحصیلان برای کسب درآمد بالا

بورس ریخت

برنامه صرفه‌جویی 5.6 میلیون‌ بشکه نفت طی 3 سال

تحقق اهداف ساخت مسکن نیازمند مدیریت یکپارچه و پاسخگو است/ عدم همکاری بانک‌ها در پرداخت تسهیلات مانع اصلی ساخت مسکن

خانم وزیر مخالف تفکیک وزارت راه و شهرسازی نیست

تردد روان در جاده چالوس/بارش باران در محورهای 3 استان

گزارش بروزشده مالیاتی؛ افزایش 30 میلیاردی مالیات املاک لوکس

زمین‌خواری 23 هزار هکتاری در شهرک‌های صنعتی

فرصت 1ماهه رئیس جمهور برای احصا احکام غیرعملیاتی برنامه هفتم

گزارش تسنیم از بازار طلا/ حباب سکه 10 میلیون تومان شد

© - www.fasleqtesad.ir . All Rights Reserved.